دوشنبه، 21 آبان ماه 1397 = 12-11 2018
ایران؛ اقدام به خودسوزی پس از فرار از زندان
خبرگزاری هرانا – مرد جوانی پس از فرار از زندان از بازداشت پدرش باخبر شد و به دلیل عذاب وجدان با ریختن بنزین به روی خودش و زدن فندک خودسوزی کرد و جان خود را از دست داد. برادر متوفی که امروز در شعبه ششم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران حضور یافته بود گفت که “برادرش از بابت سرقت در دادسرای شهرستان خودشان تحت تعقیب بود و به دلیل اینکه باید حبسش را می کشید قرار بود به زندان برود. ما رضایت شاکی برادرم را گرفته بودیم و حتی خسارتش را نیز جبران کرده بودیم اما او برای اعلام رضایت به دادگاه نرفته بود و به همین دلیل قاضی به او هفت سال حبس داده بود اما برادرم متواری شد و قاضی به جای برادرم پدرم را زندانی کرد”.
به گزارش خبرگزاری هراان به نقل از فارس، چند وقت پیش بود که ماموران انتظامی در محدوده یافت آباد با بازپرس کشیک قتل پایتخت تماس گرفتند و از خودسوزی مرد جوانی خبر دادند که با ریختن بنزین به روی خودش و زدن فندک اقدام به این کار کرده بود.
تحقیقات در این رابطه انجام شد و با توجه به اینکه مرد جوان دارای سابقه بود خانواده اش شناسایی و آنها به دادسرای امور جنایی فراخوانده شدند.
برادر متوفی که امروز در شعبه ششم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران حضور یافته بود مدعی شد برادرش از بابت سرقت در دادسرای شهرستان خودشان تحت تعقیب بود و به دلیل اینکه باید حبسش را می کشید قرار بود به زندان برود.
این برادر داغدار ادامه داد: “ما رضایت شاکی برادرم را گرفته بودیم و حتی خسارتش را نیز جبران کرده بودیم اما او برای اعلام رضایت به دادگاه نرفته بود و به همین دلیل قاضی به او هفت سال حبس داده بود اما برادرم متواری شد و قاضی به جای برادرم پدرم را زندانی کرد”.
وی در ادامه افزود: “برادرم که دید پس از پنج ماه هنوز پدرم را آزاد نکرده اند عذاب وجدان گرفت و به دلیل این بی آبرویی پیش آمده خودش را آتش زد”.
در انتها با دستور قاضی محسن مدیرروستا، بازپرس ویژه قتل تهران رسیدگی به پرونده پایان یافت.
بر اساس داده های ثبت شده در مرکز آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در سالی که گذشت (اول فروردین ۱۳۹۶ تا ۲۷ اسفند ۱۳۹۶)، ۱۲ زن در اعتراض به وضعیت خود دست به خودسوزی زدند.
حکومت‌ای که پدر را جای پسر می‌گیرد
دادگستری آن را باید آتش زد و قاضی آن را باید برهنه در خیابان چرخاند
هرچه بگندد نمکش میزنند وای به روزی که بگندد نمک در مملکت حسین قلی خانی پدربیگناه وهمسر ودختررا گروگان میگیرند برای دستگیری متهم ! به هلاکوخان مغول گفتند چگونه است که درمملکت تو حتی زنان با طبقی جواهر به تنهایی سفر میکنند به شهری دیگر واز طرف راهزنان ودزدان اسیبی نمی بینند هلاکوخان قدرتمندانه پاسخ داد (در هر شهری دزدی وغارت دیدم
فرمان دادم سر قاضی ان شهر را ازبدنش جدا کنند
با کمال تاسف باید بگویم از این تاریخ به بعد کلیه خانواده مسولین و خدمت گذاران باین رژیم همچون خود کارگذاران مورد ضرب و شتم قرار گرفته و میبایستی بشدیدترین مجازات تبیه شوند