چهارشنبه، 22 اردیبهشت ماه 1400 = 12-05 2021عکس؛ معلم لرستانی کوه به کوه در پی دانشآموزان محرومتصویر معلمی که در لا به لای کوه ها و راه های صعب العبور در حال پیاده روی است تا به دانش آموزانی برسد که تشنه دانش آموختن هستند، بازتاب زیادی در فضای مجازی داشت. (عکس زیر گزارش) روزنامه خراسان نوشت: آنچه گفتیم حکایت معلم فداکار لرستانی است که برای پیدا کردن دانشآموزانش، کوه، دشت و درهها را با پای پیاده طی میکند. بله «عزیز محمدیمنش» همان معلمی است که ۲۱ سال کوه به کوه به دنبال دانشآموز میگردد تا به آنان الفبای زندگی بیاموزد. عزیز توانسته در مسیرهای سخت و خارج از نقشه تاکنون ۴۵۰ دانشآموز بازمانده از تحصیل را باسواد کند، مسیری که برای این معلم لرستانی پایانی ندارد. کاربر دیگری نوشت: وقتی عاشق مردم کشورت باشی برای بهترشدن حالشون هر سختی رو تحمل می کنی...
شاید همهگیری کرونا روایت از دست دادن و غم باشد اما در این میان هستند انسانهایی که با فدا کردن زندگی خود دنیا را جایی بهتر و زیباتر میکنند برای زیستن. آقای حسین اسدی از استان خوزستان ایران یکی از این چهرههاست.آموزگار ۵۰ ساله اندیشمکی که عمر خود را صرف آموختن دانش به بچههای روستایی و عشایر کرده بود، میخواست با کنار گذاشتن سرمایه ۲۸ سال کار کردن در آموزش و پرورش و ارثی که به او رسیده بود یک خودرو بخرد اما ناگهان کرونا از راه رسید و شیوه زندگی کردن همه مردم دنیا را دگرگون کرد. به این ترتیب، برنامه این معلم قدیمی هم عوض شد و او تصمیم گرفت با سرمایهاش ۳۴۳ تبلت برای بچههایی بخرد که از درس و مدرسه بازمانده بودند.بخشی از پولهای حساب آقای اسدی هم برای خریدن ۳۰ هزار ماسک بهداشتی هزینه شد تا کودکان و نوجوانان را از شر ویروس مرگبار در امان نگه دارد. وقتی این آموزگار فداکار تصمیم خود را عملی کرد، بسیاری از دوستان و آشنایان و اقوام و خویشان گمان کردند او عقل خود را از دست داده است اما برای کسی که ۲۸ سال در روستاهای خوزستان گشته و به بچههای عشایر خواندن و نوشتن آموخته، گذشتن از مال آسانتر از این حرفها بود. اسدی که پدر پنج فرزند است و در اندیشمک زندگی میکند، میگوید وجدانش اجازه نمیداد وقتی بچهها در خطر از دست دادن یک سال آموزشی بودند، به خودش فکر کند و یک خودرو بخرد: «میگفتند دیگر هرگز با حقوق معلمی نمیتوانی خودرو یا خانه بخری اما برای من دیدن لبخند شیرین روی چهره بچهها و دانستن اینکه یک هدیه آموزشی به آنها دادهام کفایت میکرد.» آموزش و پرورشی که زمان پهلوی همگانی و رایگان شد و تغذیه رایگان دانش آموزان و بورسیه دانشجویان و پول تو جیبی به دانشجویان بعضا نمک نشناس چون ظریف و تاج زاده و ولایتی وغیره! اکنون به لطف ج ا نکبت و لجن نه سیستم آموزشی داریم و نه قصد باسواد کردن جامعه و پرورش تفکر! آموزش به طبقه خاصی اختصاص یافته و وابستگان رژیم حتی سهمیه دانشگاه و استخدام را بکلی صاحب شده اند و جامعه به طبقاتی تقسیم شده که هر کدام بنا به تمکن خود آموزش دریافت کنند! قشری که در مضیقه مالی قرار دارد نه حق آموزش درخور دارد و نه حق حیات و بهداشت و درمان! چه ستمی به امثال این کودکان مظلوم میشود که زمانی که باید امید به زندگی در آنها موج بزند از زندگی سیر میشوند! این تراژدی هایی که ملا میکوشد عادی کند پایان یک جامعه و انسانیت است!چرا هر فاجعه ای عادی شده؟ آفتاب آمد دلیل آفتاب * برای همین است که برخی از ما همواره می گوییم ایرانیان ارزش آن را دارند که برای آزادی آنها و ایران بجنگیم و ناامید نشویم * درسی که از این حکایت میگیریم این است که اددب و رسوم ایرانی، فرهنگ ایرانی و رسوم ایرانیت بسیار استثنایی است * پس امکان دارد که در حکومتی که چهل و اندی سال تمام کوشش خود را کرد تا از ایرانیان یک ملت فاسد و خود پرست بسازد، ایرانیانی وجود داشته باشند که میهن و ایرانیت خود را به رژیم نفروخته باشند * مانند جنگلی که اتش گرفته باشد و در میان آن همه خاکستر یک درخت جوان زنده مانده باشد و جوانه سبز داده باشد * هنوز روزنه امید برای دوباره ساختن و دوباره زنده کردن ایران وجود دارد * بسی دلیل بقای ایران در طول تاریخ پر فراز و نشیب * ایرنیت * به اشتراک بگذارید:
|