چهارشنبه، 19 مرداد ماه 1401 = 10-08 2022این شاعر درختی بود که هیچ سایه ای برای مردم نداشتسایه رفت بی آن که سایه ای باشد امیرهوشنگ ابتهاج (سایه) شاعر و پژوهشگر ادبیات معاصر ایران، زندگی را وداع گفت. او رفت... بی آن که حضورش سایه ای بر سر ایران و ایرانی باشد نمی توان نگفت که سایه یکی از شعرا و به ويژه غزلسراهای های خوب معاصر بود. اما این را هم نمی توان نگفت که سایه یک شاعر سرشناس بود که 43 سال جان کندن میلیون ها انسان سرزمین اش را دید و هیچ نگفت. شاعر و نویسنده خوب بودن و بسیار خوب بودن حتی، هنرمند و آوازخوان درخشان بودن اگر رو در روی بیداد و بیدادگران نایستد یا حداقل انکارشان نکند اثرش چون آبی ست در حوضچه ای کوچک ، که هر چقدر هم زلال باشد به مرور می خشکد. نمی شود نگفت که این شاعر خوش سخن چرا این همه زشتی و بیداد را دید و هیچ نگفت، حتی وقتی که سال ها در بیرون از ایران در امن و امان زندگی می کرد،هیچ نگفت. سوسیالیست بودنش، اعتقادش بود و به ما ربط نداشت اما تا آخر عمر ستایش حزب توده را کردن، و تا آخر عمر چشم بر جنایت های حکومت اسلامی بستن و گاه با شعرهایش همراه آن ها شدن، بی آن که کمترین خطری متوجه او باشد، به تک تک ما ربط دارد. کسی که شهرت دارد با یک فرد عادی که گفتن و نگفتن اش اثر زیادی در جامعه ندارد، تفاوت زیادی دارد. شاعر و نویسنده و هنرمند زمانه ی والایی حقوق بشر مسئول است که از دردها و رنج های بشری سخن بگوید، دوران سعدی و حافظ دیگر نیست (اگر چه آن ها در حد توان آنروزگارشان به مراتب بیش از بسیاری از بزرگان امروز ما از رنج ها و دردها سخن گفتند و هر کجا که توانستند راهشان را از بیدادگران جدا کردند). درگذشت این شاعر خوب را به خانواده و دوستانش تسلیت می گویم و متاسفم که این شاعر خوب درختی بود که هیچ سایه ای برای مردم نداشت. به قول خودش: آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت شکوه میرزادگی
با خانم شکوه میرزادگی موافقم که سایه سایه ای برای مردم ایران نبود و افکار سوسیالیستی او باعث شد که او در مقابل رژیم آخوندی ساکت بماند و اعتراض نکند و کار اصلی هنرمند که انتقاد است را انجام ندهد افرین بر خانم میرزادگی این شاعر عزیز ما با اینکه توده ای و از مخالفین رژیم شاه بود با اینحال در آن رژیم پُست فرهنگی مهمی در رادیو داشت با درآمد خوب ولی ناگهان در جوگیری همگانی سال ۵۷ به طرفداران خمینی پیوست و مثل خیل عظیمی از همراهانش ثابت کرد جریان روشنفکری آن سالها شوخی بیشتر نبود در این سالهای در غربت هم اقلا مثل اسماعیل خویی طرف مردم نیامد دریغ که ما ایرانیان حافظه تاریخیمان پاک شده حالا اگه از اول ادعای سیاسی بودن نداشت میشد یه جورایی قبول کرد که این شاعر کاری به سیاست نداشته، ولی ارادتش به حزب دوده سکوتش رو غیر قابل قبول میکنه برای اثبات نوشته های خانم میرزادگی به پیام های تسلیت و دلسوزی قاتلین نظام و روزی ماله نگاران آن مثل تسنیم برای این شاعر توده ای مخلص نظام مراجعه کنید ننگ بر دشمنان این ملت و این مرز و بوم به اشتراک بگذارید:
|