![]() ![]() ![]() دوشنبه، 24 مرداد ماه 1401 = 15-08 2022گزارش؛ تنها کشوری که دختران در آن از تحصیل محرومندیورونیوز در گزارشی گفت: بمناسبت سالگرد سقوط کابل به دست طالبان، به سراغ «محمد میرویس بلخی» وزیر پیشین معارف (آموزش و پرورش) در دولت اشرف غنی، رئیس جمهوری سابق رفتیم تا از وی از وضعیت فعلی بخش آموزش بپرسیم. محرومیت دختران از مکاتب، مدارس و دانشگاهها. به جز افغانستان کشوری را سراغ نداریم که تحصیل دانشآموزان دختر در آن ممنوع باشد؟ سخنگوی طالبان میگوید که محدوديت در تحصیل دختران موضوعی دینی است. اما وزیر معارف میگوید که مشکل فرهنگی است و حساسیت والدین و جامعه. چرا تا این حد مقاومت و محدودیت برای زنان و دختران افغانستان؟ اول باید بگویم که این دو به خوبی میدانند که ممنوعیت آموزش دختران نه بار دینی دارد و نه بار فرهنگی. در افغانستان جامعه شناسی سیاسی نشان میدهد که مردم از شهرها تا به روستاها همه عطش بسیار زیادی به آموزش و تعلیمات دارند، هم برای پسران و هم دختران. خوشبختانه من سابقه دو سال خدمت در نظام تعلیم و تربیت افغانستان دارم. و این باعث شد کوچه به کوچه، خیابان به خیابان و روستاهای افغانستان را درک کنم و بدانم که تا چه اندازه میزان علاقهمندی خانوادهها برای تعلیمات فرزندانشان بالا است. در مناطق مختلف افغانستان، پدران، والدین به صورت گروهی به کابل میآمدند و با من صحبت میکردند و تنها تقاضا و خواهشی که از من به عنوان وزیر معارف افغانستان داشتند، این بود که هرچه زودتر تمام خدمات آموزشی و محیط آموزشی را در دورترین روستاهای افغانستان فراهم بکنم. در یکسالی که گذشت، چه بر سر بخش معارف آمد؟ لطفا آمار و ارزیابیای از وزارت معارف تحت مدیریت شما و اکنون تحت کنترل طالبان برای مخاطبانمان ارائه بدهید؟ متاسفانه یک سال گذشته برای نظام تعلیم و تربیت افغانستان فاجعهبار بوده است. به دو دلیل؛ از یک طرف زیرساختهای آموزشی که افغانستان در ۲۰ سال گذشته، با تلاش و زحمت به صورت تقریبا قابل قبولی موفق به ساختش شد، هر روز در حال فروپاشی است. مثلا مهمترین ظرفیت نظام آموزشی افغانستان داشتن معلمان متخصص و باتجربه است، ولی امروز به هر دلیلی اکثریت اینها معارف را ترک کردند و به خاطر امرار معاش و پیشبرد زندگیشان کارهای دیگری انجام میدهند. به همین تناسب در تمام نظام تعلیم و تربیت افغانستان دیگر آن حافظه نهادی وجود ندارد که خشت بالای خشت گذاشته شود و آموزش کیفی برای فرزندان افغانستان ارائه شود. از طرف دیگر مشکل اساسی این است که تعلیم و تربیت به عنوان یک اولویت در برنامه حاکمیت طالبان وجود ندارد. این فاجعه، برعکس این که رسانهها معمولا بر تعلیمات دختران متمرکز هستند، در کلیت نظام آموزشی افغانستان درحال آسیب دیدن است و نتیجه یا برآیندی که در سالهای آینده میتوانیم از نظام تعلیم و تربیت فعلی انتظار داشته باشیم، آن چیزی نیست که درواقع یک شهروند ماهر، باکیفیت و دارای مهارتهای اجتماعی و ضرورت جامعه افغانستان را فارغ [تحویل] بدهد. به علاوه تمرکز طالبان روی مدرسهسازی است، منظورم مدرسههای مذهبی است، ما در افغانستان به مدرسه مکتب و به حوزه مدرسه میگوییم. به همین دلیل بعضی از مکاتب مدرن رسمی و تعلیمات عمومی تبدیل به مدرسه شدند. بودجهها به مدارس تخصیص داده میشود. برگردیم به سوالی که هنوز هم سوال خیلیهاست؛ تحصیل کرده و استاد علم سیاست هم هستید. در این کوتاه مدتِ برنامه نمیتوان همه عوامل و فاکتورها را کاوید اما اگر خلاصه بگویید، چرا دولت و اردوی ملی (ارتش) افغانستان از هم فروپاشید، آنهم آنقدر سریع؟ ما از ابتدا در افغانستان یک نظام نقطهای یا جزیرهای داشتیم که بیاعتمادی به صورت ساری و جاری در تمام بدنههای بروکراتیک جامعه و اجتماعات طبقه تحتانی نفوذ کرده بود. هم به لحاظ عمودی و هم به لحاظ افقی، شما هیچ کدام از ادارات، چه در بخش حکومت، چه در بخش مالی و چه در بخش جامعه مدنی افغانستان نداشتید که برای یک هدف مشخص و واضح که طبعا رفاه و امنیت یک کشور است، مشترک کار کنند. نهاد ریاست جمهوری کار خودش را انجام میداد، وزارتها کار خودشان را انجام میدادند، جامعه مدنی کار خودش را و باز در درون جامعه مدنی همه نهادها برنامههای بسیار خاص و جدا از همدیگر خودشان را داشتند و این فضا و بحران بیاعتمادی در افغانستان باعث شد که هر کسی سلیقههای شخصی خودش و آنچه به آن باور داشت را بر افغانستان تحمیل کند و این زمینه سقوط را به صورت تدریجی فراهم کرد. نتیجه بیاعتمادی و کلانترین آسیب بیاعتمادی درواقع کاهش مشروعیت حکومت و نظام در میان مردم افغانستان بود و هرروز عناصری مثل فساد، قومگرایی، بحران هویت و کلانترینشان من شمولیت باعث شد سرباز در افغانستان، ارتش افغانستان و کسانی که حداقل مدافع نظام در افغانستان بودند رغبت و علاقهشان نسبت به حمایت کم شود.
|