آدرس پست الکترونيک [email protected]









یکشنبه، 27 شهریور ماه 1401 = 18-09 2022

مهساها؛ بزرگترین مانع برای برپایی جامعهٔ اسلامی خامنه‌ای

کانون نویسندگان ایران «در تبعید»
۱۸ دسامبر ۲۰۲۲

«به هم برزنم، دامِ این گرگِ پیر»

قتل مهسا امینی

مهسا امینی، دختر ۲۲ سالهٔ سقزی که همراه خانواده برای دیدار خویشان خود به تهران سفر کرده بود، شامگاه سه شنبه، ۲۲ شهریور از سوی هارهای «گشت ارشاد» بازداشت و ساعتی بعد کشتهٔ او را به بیمارستان منتقل کردند. همبستگی گستردهٔ ملی و خشم مردم که در سراسر کشور نمود بیرونی نیز یافته، نتیجهٔ مستقیم جنایتِ اسلامیِ خامنه ای و دم و دستگاهِ زن ستیز و انسان ستیز اوست که می اندیشند ارعاب و ایجاد و گسترش ترس، مانع بزرگ حرکت های مردمی ست و به کار ترویج اسلام نیز، می آید.

خامنه ای بر این باور است که پس از انتصخاب رئیسیِ نادان و جنایتکار، به عنوان «رئیس جمهور» و یکدست کردنِ دربست حاکمیت و نهادهای وابسته به آن، توانسته است در پس از وقوعِ «انقلاب اسلامی»، اینک کار اسلامی کردن «دولت و حاکمیت» را که چهل و اندی سالی به دراز کشیده، به فرجام خود برساند! او هم اکنون می پندارد که وظیفهٔ بزرگ حاکمیتِ مستقر اسلامی، ساختن «جامعه ای اسلامی» ست؛ چرا که چنین جامعه ای، پس از چهل و چهار سال تلاش و کشتار و تبلیغات میلیاردی و سانسور و سرکوب، نه تنها تشکیل نشده، که نشانه ای از آن نیز، در دیدرس نیست.

اجرای طرح ساخت یک «جامعهٔ اسلامی» در کشورِ تکثرگرایی مانند ایران که با تکیه بر تجربهٔ دهشتناک خود از حکومت اسلامی، سکولاریسم و لائیسیته و خداناباوری و ضدیت با اسلام از ویژگی های برجستهٔ آن است و نیز با توجه به بیماری درمان ناپذیر خامنه ای و ناروشن ماندن مسئلهٔ جانشینی مجتبی خامنه ای به عنوان «ولی فقیه» جدید، جز با خشونت بیکرانه و از میان بردن نهادهای مردمی، امکان پذیر نیست. خامنه ای مانند همیشه، همه جانبه در پی نابودی جامعهٔ ایران است تا شاید بر خرابه ها و گنداب های به جا مانده از آن، بتواند چنین جامعه ای را برپا سازد.

شاید، عاملانِ خردمغزِ کشتار، از دریافت طرح خامنه ای که خود بارها آنرا، به ویژه از دههٔ هشتاد به بعد، بارها اعلام کرده است، عاجز باشند، اما همین برگزیدگانِ جاهل و قاتل و جنون زدهٔ خامنه ای و دستگاه های وابسته به او هستند که مجریان چنین «طرح» امکان ناپذیر و هولناکی اند.

خامنه ای باور دارد که جهانی شدن اسلام از چند مرحله می گذرد:

۱. پیروزی «انقلاب اسلامی» که به وقوع پیوسته است؛

۲. برپایی «دولت اسلامی» که پس از انتصخاب رئیسی، دیگر به واقعیت پیوسته است؛

۳. تشکیل و برپایی «جامعهٔ اسلامی» که روند ساخت آن با سرکوبِ به ویژه زنان، روشنفکران، روشنگران، و هر حرکت اعتراضی دیگر، در حال اجراست؛

۴. و در نهایت تشکیل «جامعهٔ جهانی اسلام».

خامنه ای برای برپایی این «جامعهٔ اسلامیِ» خیالی و متوهمانه با مانع هایی روبروست که با شدت و حدت و پیگیری و پرداخت هزینه های میلیاردی و نیز با استفاده و سوءاستفاده از دولت و نیروهای نظامی و انتظامی و بسیجی و سپاهی، در از میان بردن آنها می کوشد؛

۱. بزرگترین مانع برای برپایی «جامعهٔ اسلامی» دختران و زنان ایرانی هستند که از آغاز تأسیس جمهوری اسلامی در صف مقدم مبارزه با این حکومت نابهنگام قرار دارند و در تیررس مستقیمِ آسیب های سهمگین حکومت اسلامی بوده اند. امروز، «گشت ارشاد» در کنار دیگر نهادهای سرکوبگر، مسئول خاموش کردن صدای زنان است و درست است اگر یقین کنیم که از سوی شخص خامنه ای، مجاز به اعمال هرگونه خشونت و کشتاری است. مهسا امینی، نخستین مقتول و آخرین آنان نیز نخواهد بود. اما، خون سرخِ مهسا امینی، این بار، دامن آلودهٔ حاکمیت و حاکمان تمامیت خواه اسلامی را گرفته است.

۲. روشنفکران ایران که در نهادهای مدنی، مانند کانون نویسندگان ایران برای آزادی اندیشه و بیان بی حد و حصر و استثنا می کوشند، در معرض خطر نابود کنندهٔ تهاجم های جدیدِ جمهوری اسلامی هستند. عضویت در این نهاد، «جرم» محسوب می شود و برای هموندان کانون، پیامدهای سنگین «حقوقی» دارد. تمام دستگاه ضد فرهنگی حکومت اسلامی، به کار گرفته شده که ماجرای اتوبوس ارمنستان را به شیوه ای رذیلانه تر و محکمه پسندتر تکرار کنند. قتل محمد مختاری، جعفر پوینده، میرعلایی، زالزاده و بکتاش آبتین و... و زندانی کردن هموندان کانون نویسندگان ایران، از جمله رضا خندان مهابادی و آرش گنجی و دیگران، سرآغاز دورِ جدید از میان برداشتن روشنفکران و روشنگران ایران است. همزمان، یاورانِ پیدا و پنهان نهادهای ضد «فرهنگی» جمهوری اسلامی نیز، با نیرنگ و فریب و جوسازی های رایج آخوندی، در از میان بردن و بی اعتبار کردن کانون نویسندگان ایران در داخل و خارج از کشور، در تلاشند و دارند هیزم کوره ها را مهیا می کنند.

۳. سر به نیست کردن بهاییان از راه های مختلف. دور جدیدِ بهایی ستیزی حاکمیت اسلامی، بخش دیگرِ اجرایی کردن طرحِ ساخت «جامعهٔ اسلامی» مورد نظر خامنه ای ست. مسلمانان حاکم در ایران، که «امت» پرورند و با هر گونه هویت ملی سر ستیز داشته و از هیچ گونه خشونتی نیز پروا ندارند، وجود یک دین و آیین ایرانی را – چه خوب و یا چه بدـ تحمل نکرده و نخواهند کرد. پس از سال ۵۷ و استقرار حکومت اسلامی، بیشترینهٔ بهاییان ایران که در معرض خشم و تبعیض و سرکوبِ و کشتار حکومت اسلامی قرار گرفته بودند، سرزمین آبا و اجدادی خود را ترک کرده و مانند میلیون ها ایرانیِ دیگر، آوارهٔ جهان شدند.

۴.مهار و محدودیت استفادهٔ شهروندان از اینترنت و اجرایی کردن «طرح صیانت از فضای مجازی» که در خدمت اختلال در ارتباطِ شهروندان با یکدیگر و پیگیری فعالیت آنان در فضای مجازی ست، از دیگر ویژگی های «طرح جامعهٔ اسلامی» است.

۵. سرکوب و خشونت عریان علیه معترضان، کارگران، آموزگاران و بازنشستگان و دیگر قشرهای اجتماعی که مطالبه گرند، اگر چه در خدمت ایجاد ترس، تشدید یأس اجتماعی است، اما پس از قتل مهسا امینی، این عامل ها تبدیل به خشمی ملی شده که چنانچه از سوی نیروهای مردم و مردمی، به خوبی اداره و مدیریت شود، می تواند پروندهٔ جمهوری اسلامی را برای همیشه به بایگانی تاریخ بسپارد.

در طی دو روزِ پس از قتل مهسا امینی، از سویی همبستگی ملی منسجم تر از هر زمان دیگر شده و از سوی دیگر، ترس و یأس مردم را به خشمی فرارویانده که تا کنون بی سابقه و بی مانند بوده است. هدف گیری بنیادین این خشم ملی، متوجه جمهوری اسلامی است و در صورت پیروزی، نامِ تمام کشته شدگان ایرانیِ تاریخ اسلام و تاریخِ جمهوی اسلامی را برای همهٔ آیندهٔ کشور، زنده خواهد کرد و برای مردم ایران و این کهنترین کشور جهان، جز خاطره ای تلخ از حاکمیتِ اسلام به یادگار نخواهد ماند.




Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: