- ۸۰ سالگی دادگاه نورنبرگ؛ آغازی برای محاکمه جنایتکاران از جمله خامنهای
- آمریکا؛ خامنهای در خلوت خود میگوید ما یک رژیم رو به زوال هستیم - نشریه بینالمللی: بیآبی با ایران آن خواهد کرد که چنگیز و اسکندر و تیمور نکرد - هزینه میلیاردی برای حزبالله و برنتابیدن دکهٔ یک خانوادهٔ محروم در ایران - دعای داریوش کبیر؛ قهر طبیعت این آخوند انیرانی را سرنگون خواهد کرد! - رمزگشایی از پیام تازه آمریکا به خامنهای: تسلیم یا نابودی، راه سومی وجود ندارد - ایران خشک شد؛ مردم در انتظار معجزه، خامنهای آویزان به مجسمه والرین! - خبر مهم پیمان ابراهیم؛ حلقه محاصره علیه جمهوری اسلامی تنگتر میشود - اتحاد چپ افراطی و اسلامگرایان؛ ظهور یک گسل فاجعه بار در نیویورک - اعلام "راهبرد ابهام هستهای" خامنهای که پیامدهای خطرناکی به دنبال دارد
- تصویب قطعنامه خطرناک آژانس اتمی علیه رژیم خامنهای؛ چه تبعاتی دارد؟
- جزئیات جدید از ناپدید شدن مشکوک دو زن جوان در یک محله آبادان - ۸۰ سالگی دادگاه نورنبرگ؛ آغازی برای محاکمه جنایتکاران از جمله خامنهای - بحران ونزوئلا؛ خسارت راهبردی سرنگونی رژیم مادورو برای رژیم خامنهای - طرح صلح ترامپ برای اوکراین؛ اروپا در بیخبری نگه داشته شده است - فرماندار تگزاس، شورای روابط اسلامی-آمریکایی را تروریستی اعلام کرد
- رژیم جنایتکار خامنهای یک زن دیگر بیپناه ایرانی را اعدام کرد
- مرگ مشکوک و نگرانکننده شماری از دانشجویان طی هفتههای گذشته - سرنوشت نامعلوم دو بانوی جامعهشناس ایرانی؛ افشای وعده کثیف به فیفا - رژیم جنایتکار خامنهای این جوان میهن پرست دلاور ایرانی را به قتل رساند - پیام روشن جامعه جهانی به گردانندگان ماشین اعدام جمهوری اسلامی
- تصویب قطعنامه خطرناک آژانس اتمی علیه رژیم خامنهای؛ چه تبعاتی دارد؟
- بحران ونزوئلا؛ خسارت راهبردی سرنگونی رژیم مادورو برای رژیم خامنهای - جزئیات جدید از ناپدید شدن مشکوک دو زن جوان در یک محله آبادان - ۸۰ سالگی دادگاه نورنبرگ؛ آغازی برای محاکمه جنایتکاران از جمله خامنهای - برآوردی استراتژیک در درون نظام از امکان فروپاشی کنترل جامعه
- بحران در سینمای ایران و گشایش در سینمای عربستان با این اقدام
- محققان اتریشی کشف کردند: نقص امنیتی بزرگ "واتساپ" - ماموریتهای به شدت در معرض خطر "ناسا" به دلیل کسری بودجه - این چمدان در چند ثانیه به یک موتورسیکلت برقی تبدیل میشود؛ ببینید - سارقان موبایل در لندن گوشیهای اندرویدی را پس میدهند: مُرده، نمیارزه!
- اینهم شب یلدای قسطی در حاکمیت سیاه ملایان؛ پایان شب سیه سیپد است
- فیلم؛ خواننده اپرا که مجذوب موسیقی محلی ایران بود: ویدئو را ببینید - نسخه بدون سانسور فیلمی که کارگردانان آن به اشاعه فساد متهم شدند - سرود "ای ایران ای مرز پر گهر" ۸۰ ساله شد؛ ویدئو با صدای بنان - نوبل ادبیات؛ نثر شاعرانهاش که شکنندگی زندگی انسان را آشکار میکند
- برادر بانوی ورزشکاری که حجاب را برداشت: بالهای خواهرم را چیدند!
- کاریکاتور اسرائیلی؛ حزبالله در بخش مراقبتهای ویژه بستری شده است - کاریکاتور؛ هر موقع این عصا را دست آقا دیدید یعنی بدجوری ترسیده - کاریکاتور فعال ضد اسرائیلی: گنبد آهنین عربی برای حمایت از اسرائیل - کاریکاتور انتخاباتی؛ در جمهوری اسلامی جایی برای انتخاب نیست ایرانپرسنیوز به هیچ گروه سیاسی وابسته نیست و از هیچ کجا حمایت مالی دریافت نمیکند.
سه شنبه، 10 آبان ماه 1401 = 01-11 2022تحلیل؛ قطار جمهوری اسلامی به سراشیبی بیبازگشت افتاده استاز دست رفتن سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی و بیاعتنایی به آن، قطار «نظام» را به نظر به سراشیبی بیبازگشت کشانده است. به نظر میرسد، هر تلاشی برای گشایش امکان گفتگو (اگر تلاشی باشد) بین مردم و حاکمیت، از پیش شکست خورده است. در این یادداشت که در سایت بی بی سی منتشر شده است، بهرنگ گلستان، تحلیلگر حوزه ارتباطات به این پرسش پاسخ میدهد که چرا تشبیه «حادثه شاهچراغ و متروپل به سینما رکس اتفاقی نیست.» در روز چهلم مهسا (ژینا) امینی و در میان اخبار اعتراضات گسترده در شهرهای مختلف ایران خبر حملهای مسلحانه به زیارتگاه شاهچراغ در شیراز منتشر شد و بخصوص مورد توجه رسانههای حکومتی قرار گرفت. فارغ از اینکه چه گروهی پشت پرده حمله شاهچراغ باشد، آنچه جلب توجه میکند نحوه مواجهه مردم بخصوص در شبکههای اجتماعی با این خبر است. جدای از اینکه سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی خودش چقدر زمینه حضور داعش را به وجود آورده و جدا از نامه قاسم سلیمانی فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه که پایان داعش را اعلام کرده بود و جدا از میلیاردها تومان هزینهای که اطلاعات سپاه خرج تبلیغ پیروزیاش بر داعش از طریق فیلم و سریال و داستانها کرد، مسئله مهمتر برخورد مردم با خبر حمله شاهچراغ یا هر خبر دیگری از این دست است: «کار خودشونه». اتفاقی که از سالها قبل با شروع بیاعتمادی مردم به رسانههای حاکمیت شروع شده بود کم کم به جایی رسید که امروز ایستادهایم و هر خبری که گمان برود پروپاگاندای حکومتی پشت آن است به سرعت اعتبار خود را از دست میدهد. این دست واکنشها از گسست و بیاعتمادی عمیق مردم نسبت به حاکمیت خبر میدهد. قمار بزرگ حکومت اما آنچه حاکمیت را به این نقطه رساند قمار بزرگی بود که از سالها قبل آغاز کرد. قمار مشروعیت. جمهوری اسلامی سالها در تلاش برای کسب نتیجه دلخواه از حضور مردم در صحنه شکست خورد. موج سواری روی حضور خیابانی مردم در تبلیغات انتخاباتی ۸۸ به اعتراضات پس از انتخابات منتهی شد. عوامگرایی و از «جنس مردم» بودن محمود احمدینژادی از طرف حکومت «جریان انحرافی» نام گرفت و سرآخر، حاکمیت را به جایی کشاند که دیگر برای کسب مشروعیت به مردم احتیاجی ندارد. حکومت ایران در شکل سنتیاش در دوران استبداد، حاکم را «مالک جان و مال و ناموس مردم» میدانست، بعدتر در دوارن شبه مدرن (پس از انقلاب مشروطه)، به واسطه در اختیار داشتن درآمد نفت (اصلیترین درآمد کشور) و بینیازی از دریافت مالیات، همواره خود را از پاسخگویی به مردم بینیاز دانسته است. اما از نظر سیاسی همیشه سطحی از مشروعیت حتی در ظاهر مورد نیاز بود، دستکم در سطحی که قادر باشد سرمایه اجتماعی حاکمیت را تامین کند. در یک دهه اخیر باور به اینکه حکومت دینی مشروعیت را از خدا میگیرد نه مردم، حاکمیت را به اینجا رساند که اصلا چه اهمیتی دارد که مردم چه فکر میکنند؟ یا چند درصد از آنها در انتخابات شرکت میکنند؟ یا اصلا چند درصد از آنها حرف حاکمیت را باور میکنند؟ این قمار البته از چند نظر برای حاکمیتی که روز به روز به سمت حکومتی توتالیتر و استبدادی حرکت میکرد، دست آوردهایی هم داشت: وقتی مشروعیت را از مردم نمیگیرید پس لزومی ندارد پاسخگوی آنها باشید. پس اگر مدارک تحصیلی وزیری سراپا جعلی باشد اهمیتی ندارد. خبر اختلاسهای چند هزار میلیاردی دیگر خبری شوک کننده نیست. خشک شدن دریاچهی ارومیه، سوءمدیریتها و فجایع محیط زیستی و اقتصادی دیگر هیچ مسئولی ندارد و حتی قتلها و حملات مرگبار هم با یک بیانیه قابل علاج است. حتی فیلم رهبری که به وضوح خود را لایق به رهبری نمیداند تاثیری بر جایگاه او ندارد. با تکیه به همین تفکر است که میتوان هواپیمای مسافربری را زد و بیانیه داد که نقص فنی بود. یا رسوایی اسناد محرمانه دزیده شده در تورقوزآباد را با گزارشی در صدا و سیما علاج کرد. عبور از مشروعیت مردمی، حاکمیت را در برابر خطر حضور مردم و مطالبات آنها بیمه میکند و در نتیجه در هر مسئلهای، دستگاهها و مقامهای درون حاکمیت، تنها موظف به پاسخ گویی به بخشهای دیگر حاکمیت هستند. اما این قمار بزرگترین زیانی که به بار آورده از دست رفتن سرمایه اجتماعی است. چیزی که اولین عکس العمل مردم به هر مسئلهای را به سطح «کار خودشونه» تقلیل میدهد. این از دست رفتن سرمایه اجتماعی ظرفیتهایی که حاکمیت مشروع دارد را از جمهوری اسلامی گرفته است. امکان بسیج مردم در برابر دشمن خارجی و حتی مشکلات اقتصادی. امکان گذر از بحرانها با شنیدن مطالبات مردم و برآوردن بخشی از آن. امکان تغییر در افراد حاکمیت و نه ساختار آن و حتی امکان مهلت گرفتن از مردم برای تغییری آرام و ایمنتر همه امکاناتی است که حاکمیت جمهوری اسلامی در این قمار بزرگ باخته است. تشبیه حادثه شاهچراغ و متروپل به سینما رکس اتفاقی نیست. در حادثه سینما رکس حکومت تلاش کرد نشان دهد نه تنها نقشی در حادثه نداشته و سودی عایدش نمیشد بلکه این میتواند حرکت نمادین مخالفان باشد. اما این گزارهها یک سره در کوره بیاعتمادی عمیق مردم نسبت به حاکمیت ذوب شد. حالا و در اوج اعتراضاتی که هدف را «کلیت نظام» میداند و سطح مجادله را به شخص رهبر رسانده است، قبولاندن اینکه این حادثه کار دشمنان خارجی بوده از توضیح علت آتش زدن سینما رکس هم نیز دشوارتر است. از دست رفتن سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی و بیاعتنایی به آن، قطار «نظام» را به نظر به سراشیبی بیبازگشت کشانده است. به نظر میرسد، هر تلاشی برای گشایش امکان گفتگو (اگر تلاشی باشد) بین مردم و حاکمیت، از پیش شکست خورده است. حاکمیت احتمالا باید ریشه این شکست خود را بیش از همه در جملههای فصل الخطاب و دستور زبان رهبر جمهوری اسلامی جستجو کند: «مطبوعات پایگاه دشمن است»، «انتخابات تکرار نمیشود»، «مذاکره نمیکنیم»، «تصمیم سران قوا (درباره بنزین ) باید اجرا شود»، «ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی ممنوع است». همه این فصلالخطابها پیش از این امکان گفتگو را قطع و شخص رهبر را تنها مالک جان و مال مردم دانسته است. پس طبیعی است که تا قطع برق پاساژ علاالدین هم تقصیر شخص رهبر باشد.
به اشتراک بگذارید:
|