ولایت مطلقه فقیه کافی نیست، اطاعت مطلقه هم باید در کنار آن باشد!
یک حقوقدان در واکنش به اظهارات یک آخوند طرفدار رئیسی و علم الهدی که بحث اطاعت مطلق را مطرح کرده مینویسد؛ دیدگاه اطاعت مطلق اساسا در برابر قانون اساسی و نظام قانونگذاری قرار میگیرد و آن را منقلب میکند.
کامبیز نوروزی حقوقدان با انتشار یادداشتی در روزنامه شرق به اظهارات مرتضی آقاتهرانی واکنش نشان داد و نوشت: این سخن مرتضی آقاتهرانی از قول مرحوم آقای مصباح که میگوید: «ولایت مطلقه کافی نیست، اطاعت مطلقه هم باید در کنار آن باشد؛ یعنی مردم باید به معرکه بیایند. دستورالعمل حضور مردم در معرکه، اطاعت مطلق است» معنایی جز تعطیلی کامل قانون اساسی و نظام قانونگذاری ندارد.
با اطاعت مطلق ملتی نیز باقی نخواهد ماند. مفهوم ملت زمانی شکل گرفت که حق و اختیار و قدرتی برای مردمان ساکن در قلمرو سرزمینی به رسمیت شناخته شد. اطاعت مطلق رعیت میطلبد، نه ملت. اطاعت مطلق که مرحوم مصباح گفته و شاگردان و هواخواهان ایشان تجویز میکنند، به معنای سلب حق حاکمیت ملی از ملت ایران و از بین بردن حق انتخاب آنهاست که بر مبنای آن همه ارکان حکومتی شکل گرفته و مشروعیت مییابند.
نتیجه این سخن این است که دیگر مجلس شورای اسلامی، ریاستجمهوری، شوراهای شهر و روستا و حتی مجلس خبرگان نیز فلسفه وجودی خود را از دست میدهند؛ زیرا مردم فاقد هرگونه اختیارند و فقط مکلف به اطاعت مطلقاند. در چنین وضعیتی قانون اساسی منتفی شده و قانون عادی نیز از بین میرود. قانون محصول اراده عمومی است که از طریق نمایندگان مردم در پارلمان وضع میشود. وقتی «رأی» که ناشی از اراده آزاد است، بیمعنا شود، مجلس و قانونگذاری هم معنای خود را از دست میدهد.
این دیدگاه هرچه پیشتر برود و هر اندازه بیشتر قدرت بگیرد، اختلال نظم حقوقی کشور عمیقتر و نهادینهتر میشود. دیدگاه اطاعت مطلق فقط مغایر جمهوریت نظام نیست؛ بلکه اساسا در برابر قانون اساسی و حتی نظر رهبری و نظام قانونگذاری قرار میگیرد و آن را منقلب میکند. وقتی یک بنا مثل قانون اساسی بر دو ستون جمهوریت و اسلامیت استوار باشد، با برداشتن یک ستون، کل بنا فرومیریزد.