آدرس پست الکترونيک [email protected]









سه شنبه، 27 فروردین ماه 1392 = 16-04 2013

گویی اگر خاتمی بیاید همه چیز گل و بلبل میشود!!

در سیرک انتخاباتی حکومت شرکت نمیکنم حتی اگر همه مادران داغدار در حمایت از این سیرک نامه بنویسند! اما چرا؟

خانم «پروین فهیمی» یکی از مادران داغدار جانباختگان اعتراض‌های سال ۸۸، در نامه‌ای به محمد خاتمی از او خواسته است که «برای آزادی و نجات ایران» در انتخابات نامزد شود تا به گفته او با ریاست جمهوری مجدد خاتمی، «از افتادن کشور به دست کسانی که ابایی از جاری شدن حمام خون در ایران ندارند» و از طرف دیگر «از تهاجم نظامی بیگانگان به کشور» جلوگیری شود!!

با فرض اینکه این نامه معتبر باشد و سایت کلمه تحریفی انجام نداده باشد، چیزی که میتوان گفت این است که:

اولا: به صرف مادر جانباخته بودن دلیل بر این نیست که خانم فهیمی درست میگوید، کمااینکه حتی به صرف زندان رفتن و شکنجه شدن هم کسی را محق و سخنانش را الزاما پذیرفتنی نمیکند! ملاک، تطابق سخن با عقل و منطق است.

دوما: این توجیهاتی که ایشان مطرح کرده‌اند، حرفهای کلیشه‌ای بیش نیست که تا حالا دهها بار از سوی اصلاح طلبان و حتی شخص خامنه‌ای و نزدیکان وی برای فریفتن مردم جهت ترغیب آنها به شرکت در نمایش‌های انتخاباتی گذشته شنیده شده است.

بدیهی است که هرکسی آزاد است که نامزد بشود، رای بدهد یا رای ندهد اما من نوعی در این نمایش حکومتی شرکت نمیکنم به دلایل زیر:

۱- انتخاباتی در کار نیست، اینها انتصابات است و شرکت در آن مشروعیت بخشیدن به رژیم. ضمن اینکه هیچ نشانه‌ای از تغییر رفتار حاکمیت دیده نمیشود.

۲- حتی اگر شورای نگهبان هم نمیبود، حتی اگر تقلبی هم صورت نگیرد، باز هم شرکت در انتخابات در این حکومت با قانون اساسی فعلی مسخره و بی معناست زیرا طبق قانون اساسی فعلی، رهبر همه کاره ی مملکت است، رییس جمهور در خوشبینانه ترین حالت تنها میتواند اوامر و منویات او را اجرا کند، چه آنکه خاتمی بعد از ۸ سال و در شرایطی که در دوره‌ای پشتیبانی کامل مجلس (مجلس ششم) را هم داشت، نهایتا اعتراف کرد که رییس جمهور تنها یک تدارکاتچی است و نه بیشتر!

۳- ایشان در نامه خود به گونه‌ای صحبت کرده است که گویی اگر خاتمی بیاید همه چیز گل و بلبل میشود!! گویی خاتمی هیچ موقع رییس جمهور نبوده و امتحانی پس نداده است! نگاه کنید ببینید در آن ۸ سالی که وی رییس جمهور بود، بیخ گوش وی چه وقایعی رخ داد. مگر نه اینکه بیش از ۳۰۰ نشریه مسدود شد؟! مگر نه اینکه فجایع قتل‌های زنجیره‌ای، کوی دانشگاه و شکستن قلم نویسندگان و خفه کردن صدای دگراندیشان و سرکوب دانشجویان در آن دوران (مثل همه ۳۴ سال گذشته) اتفاق افتاد؟! مگر نه اینکه بیش از ۷۰ درصد مصوبه‌های مجلس ششم توسط شورای نگهبان رد و اصلاح قانون مطبوعات با حکم حکومتی خامنه‌ای از دستور کار خارج شد؟! من نمیگویم مقصر همه اینها خاتمی بود، چیزی که من میگویم این است که تمام اینها نشان میدهد که قدرت دولت و شخص رییس جمهور در مقایسه با رهبر و نهادهای وابسته به او بسیار محدود است و اگر رهبر با کاری موافق نباشد، رییس دولت کاری از پیش نمیبرد حتی اگر مجلس هم موافقش باشد!

۴- اما درباره حمله نظامی به کشور، اولا خطر چنین حمله‌ای در حد صفر است و دوما اینکه وقوع چنین چیزی یا تشدید تحریم‌ها به خاطر ماجراجویی‌های اتمی خامنه‌ای، مستقیما به عملکرد سیاست خارجی رژیم وابسته است. سیاست خارجی جمهوری اسلامی را هم رییس جمهور تعیین نمیکند، تعیین جهت سیاست خارجی رژیم و به ویژه اتخاذ تصمیم جدید در قبال برنامه اتمی یا بحث رابطه یا گفتگو با آمریکا، همگی مستقیما توسط شخص علی خامنه‌ای (رهبر) صورت میگردد و رییس جمهور و دولت مطلقا هیچ اختیاری در این زمینه ندارد. لذا اینکه رییس جمهور چه کسی باشد، بی اهمیت است.

در جمهوری اسلامی چیزی با عنوان انتخابات معنا ندارد. انتخابات در شرایطی مفهوم پیدا میکند که فضای باز سیاسی، فعالیت احزاب و اطلاع رسانی آزاد رسانه‌ها را شاهد باشیم. در شرایطی که پیش‌نیازهای اولیه انتخابات فراهم نیست، شورای نگهبانی وجود دارد که نامزدها را دست‌چین میکند و هر آنکس که رهبر میخواهد را تایید و افراد مستقل را رد میکند، انتخابات معنا ندارد، این چیزی نیست جز انتصابات! این تنها یک نمایش است.

نهایتا اینکه به نظر من تا زمانی که اصلاحات اساسی در قانون اساسی فعلی صورت نگرفته و «رهبری» و «نظارت استصوابی» حذف نشده است، انتخابات بی معناست. انسان عاقل از یک سوراخ چند بار گزیده نمیشود!

منبع: وبلاگ 1freedomseeker.wordpress



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: