آدرس پست الکترونيک [email protected]









چهارشنبه، 6 خرداد ماه 1394 = 27-05 2015

قارقار شوم کلاغ ها حکایت از مرگ دارد، مرگ درختان

همدان- ایرنا- حکایت درخت و تبر است اما نه به دست هیزم شکن سنگدل، بلکه اینبار به حکم اختلافی ریشه ای و برداشت غلط از رای دادگاه و این بهانه کافی بود تا چراغ حیات دو هزار اصله درخت پرثمر روستایی در شهرستان بهار از توابع همدان خاموش شود.

آری جنگلی یکصد هکتاری در میان روستاهای اختاچی و رسول آباد محل این فاجعه زیست محیطی است، و اهالی شهرستان بهار مزرعه قلعه فردین را خوب می شناسند.

اینجا دیگر جای خندیدن نیست، جای آواز قناری هم خالی است، باد انگار راهش را میان تن عریان درختان گم کرده، خبری از رقص پیچکها دور اندام درختان نیست، همه جا پر شده از افسرگی و گنگی ... قارقار شوم کلاغ ها حکایت از مرگ دارد، مرگ هزاران درخت ...

اشک از گوشه چشمش لیز می خورد و روی گونه اش می نشیند خاطرات زیبایی که کنار تک تک این درختها دارد امانش را بریده مشهدی موسی را می گویم.

مشهدی موسی می گوید: با قطع شدن هر کدام از این درختان زندگی بر دیگر درختان هم تیره و تلخ شده است، آری او راست می گوید با ورود ما به باغ، درختان از ترس انسان شاخه هایشان را جمع می کنند انگار منتظر مردن هستند.

او یکی از پنج برادری است که این قطعه بهشت را از اجدادش به ارث برده است، پنجاه بهار و پاییز عمرش را با این درختان سپری کرده با شکوفه کردن آنها سبز شده و با خزانشان زرد.

آری او با هر آفت و بیماری جنگیده و برای امانتداری از این نعمت خدایی چیزی کم نگذاشته است.

امروز اما باغبان سرافراز جنگل در مقابل جفای هم ولایتی هایش برای قلع و قمع درختان باغش، دست خالی است و دلش از ناگفته های بغض آلود پر و آسمان تنها یاور اوست با رعد و برقهای بیجانش، گویی در سوگ درختان میل همدردی با باغبان رنجور و خسته دارد اما افسوس ...

با او همراه می شوم، دخترم مواظب باش شاخه های کف باغ چادرت را پاره نکد، در این روزگار خشکسالی و کم آبی وجود این درختان نعمتی بزرگ است که باید قدرش را بدانیم، هر چه بیشتر جلو می رفتیم عمق فاجعه بیشتر می شد هر دو قدم درختی تنومند بر سینه خاک جان داده بود، بادام، سنجد ، آلو بخارا ، سیب ، صنوبر ، بید و چندین درخت دیگر که نامش در خاطرم نمانده است.

دستی بر تن یکی از درختان مرده کشیدم هنوز مرطوب است گویا آرزویی تازه در سر داشته برگ و بر دارد و امید به پرتو آفتاب مهربان تا بار و برش را شیرین و آبدار کند، آرزویی که میان نوازش مرگبار دندانهای اره برقی ناگهان رنگ می بازد.

* قاضی حکم به هرس داد اما درختان را از ته بریدند

از مشهدی موسی می پرسم گناه این درختان چیست چرا قطع شده اند ؟ می گوید: اینها گناهی ندارند قربانی شده اند قربانی زیاده خواهی ما آدمها، اهالی دو روستای اختاچی و رسول آباد کمر به نابودی این باغ و بیشه بسته اند تا آب بیشتری به مزارع خود برسانند و به دادگاه شکایت کردند قاضی حکم به هرس پاجوش درختان داده است اما مردم بیرحمانه به جان درختان افتادند و از ته همه را بریدند.

براستی چه شده ؟ چه برسر ما انسانها آمده که اینگونه بی اخلاق شده ایم و زخم بر پیکر طبیعت می زنیم خود را تبرئه هم می کنیم از زیر بار مسوولیت شانه خالی می کنیم و وجدانمان را لابلای ماده و تبصره قانون گم می کنیم.

*مسوولان به داد ما برسند

عموحسن یکی دیگر از برادران مشهدی موسی ریحانی است، او می گوید باغ و بیشه مان امسال از گزند سرما در امان بود خوشحال بودیم که محصول خوبی برداشت می کنیم اما حالا همه زندگی مان نابود شده است.

او می گوید: در دین ما سفارش شده که درخت بکارید اما قطع درختان چه معنایی دارد آیا اینکار جرم نیست؟ ما از مسوولان شهر بهار خواستیم جلوی اینکار را بگیرند و نگذارند مردم درختان را قطع کنند اما آنها کاری برایمان انجام ندادند و گفتند بروید با دادگستری مشکلتان را حل کنید.

عمو حسن گفت: سوال من این است اگر حکمی در مراجع قضایی صادر می شود چرا به نحوه اجرای احکام نظارت نمی شود چرا نماینده دادگستری نباید در محل حاضر باشد تا اینگونه فاجعه ای رخ ندهد ؟

* اختلاف برسر حق آبه ریشه دیرینه دارد

به سراغ رییس شورای اسلامی روستای اختاچی می روم نامش محمد ضرغامی است او می گوید: سی سال است که این دو روستا بر سر استفاده از آب رودخانه که از مزرعه برادران ریحانی می گذرد اختلاف دارند و در دو روز گذشته این اختلافات به اوج خودش رسید.

او افزود: من از این آب استفاده نمی کنم چون زمینی ندارم اما قطع درختان با حکم قاضی انجام شده و غیر قانونی هم نبود.

او معتقد است صاحبان این باغ اجازه استفاده از حق آبه قانونی را به اهالی روستا نمی دهند و دوسال است که اجازه لایروبی جوی را نداده اند و به این دلیل پس از مطرح شدن موضوع در دادگاه رای به محکوم شدن این آقایان صادر شده و اهالی با اره برقی درختان در حریم چهارمتری جوی آب را قطع کردند. هرچند آب خیلی کم شده و در گذشته کشت و کار روستاهای اطراف با آب این رودخانه سیراب می شد اما حالا که آب نیست مردم هم حریص تر شده اند.

او می گوید کار از دست شورا خارج شده و دیگر نمی توانیم دخالت کنیم باید منتظر باشیم و ببینیم چه خواهد شد؟

* قطع درختان مصلحت بوده است

فرماندار بهار نیز معتقد است که اگر درختی قطع شده مصلحت بوده چرا که برای عمران و آبادانی اگر مسجدی هم مانع کار باشد شرع و دین ما اجازه تخریب داده است چه برسد به چند درخت !!!

محسن مرادی پناه گفت: اختلاف روستاهای مذکور بر سر انتقال خط آب است و در این خصوص مراجع قضایی رسیدگی کرده و حکم به تخریب موانع داده اند، این حکم قانونی است و باید اجرا می شد هر چند در جریان ریز ماجرا نیستم و بخشدار مرکزی در این زمینه اطلاعات بیشری دارد.

تلاش خبرنگار ایرنا برای شندیدن اظهارات بخشدار بهار به نتیجه نرسید.

حکم صادره شعبه دوم محاکم عمومی(حقوقی) شهرستان بهار درباره این موضوع، مبنی بر رفع هرگونه ممانعت از لایروبی جوی آب مورد دعاوی از طریق هرس پاجوش درختان خودرو در کنار جوی آب بوده است.

اما به یاد داشته باشید امروز برگی دیگر از تاریخ در حال نگارش است، قطع هزاران درخت در این ورق نوشته می شود.

هیچگاه وجدان تاریخ ما را نخواهد بخشید درختانی که با همه زیبایی، قدمت و با همه نعمت هایش در حال نابودی است این نابودی زخمی است عمیق بر پیکره طبیعت.

بیائید این بار عهد ببندیم با طبیعت مهربان تر باشیم از تازیانه هایی که بر شانه اش نواخته ایم درس بگیریم و نگذاریم عطوفت و مهربانی طبیعت به قهری بدل شود که دیگر به سادگی نتوان آن را مدیریت کرد.

این انتخاب ماست، باید انتخاب کنیم که امانت در دست خویش را چگونه پاس بداریم و چگونه به فرزندانمان تحویل دهیم، بدون شک آنچه که تاکنون در دفترچه اعمالمان نگاشته ایم به هیچ کدام از ما در هر جایگاهی که هستیم نمره قبولی نمی دهد، حتی به عنوان یک شهروند!



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: