آدرس پست الکترونيک [email protected]









دوشنبه، 20 آذر ماه 1396 = 11-12 2017

دانشگاهها و پدیده‌ای به نام متخصص بی‌سواد

سایت الف: این روزها، از اهالی دانشگاه، استادان صاحب‌نام و تحلیل‌گران نظام آموزش عالی بسیار می‌شنویم که «خروجی دانشگاه‌ها آنچه باید باشد، نیست» و «دانشگاه متخصص بی‌سواد تربیت می‌کند»! آیا شما همچنین قضاوتی دارید؟

دکتر محمدامین قانعی‌راد: به این نکته اعتراف می‌کنم که با روندی که اکنون در نظام آموزش عالی پیش گرفته‌ایم خروجی دانشگاه‌ها می‌تواند «متخصصان بی‌سواد» باشند؛ فارغ‌التحصیلانی در حوزه‌های مختلف که فاقد «سواد آکادمیک» و فاقد «توانایی تشخیص» در رشتۀ خود هستند؛ دانش‌آموختگانی که دانسته‌ها و محفوظات بسیاری دارند ولی نمی‌توانند مسائل را تبیین و تحلیل کنند و در مورد آنها راه‌حل‌های مناسب ارائه دهند. این در حالی است که دانشگاه باید بتواند «قدرت تشخیص» و «قدرت تحلیل» را در افراد بالا برد. برای مثال یک فارغ‌التحصیل علوم‌اجتماعی باید بتواند مسائل جامعه را تشخیص دهد و علل و عوامل آن را تحلیل کند. اما متأسفانه وقتی پای صحبت‌های برخی فارغ‌التحصیلان این رشته می‌نشینیم گاهی مواجه می‌شویم که ادبیات و نحوه تحلیل آنان با سایر افراد جامعه که در زمینه تحلیل مسائل اجتماعی، آموزش ندیده‌اند، تفاوت چندانی ندارد. یکی از دلایل این امر، «توده‌ای شدن آموزش‌ها» و «گسترش دانشگاه‌ها» اعم از دولتی، آزاد، غیرانتفاعی و... است.

در سیاستگذاری‌ علمی کدام مسیر را اشتباه رفتیم که به «توده‌ای شدن آموزش» رسیدیم؟

قانعی‌راد: بعد از انقلاب، این دیدگاه غلبه پیدا کرد که «منابع» باید بین عموم توزیع شود و «مدارک دانشگاهی» یکی از این منابعی دانسته شد که باید توزیع شود! در حالی که شاید مقولاتی چون مسکن، بهداشت و آموزش‌عمومی بر اساس قانون‌اساسی و حقوق‌شهروندی، حقی عمومی باشد اما داشتن «مدارک دانشگاهی» حق همه نیست! یک سطحی از نخبه‌گرایی در پس مدارک دانشگاهی نهفته است و تنها افراد خاصی با یک استعدادهای معین می‌توانند در رده‌های بالای علم تأثیرگذار و حتی موفق باشند. اما چون فکر کردیم گرفتن مدرک دانشگاهی امتیاز است، کوشیدیم تا این امتیاز را بین همه توزیع کنیم. این توزیع تا جایی پیش رفت که اغلب استانداردهای یادگیری را نادیده گرفتیم.

آیا این «سطحی شدگی علم» خاص جامعه ما است یا سایر جوامع نیز با سطحی از آن مواجه هستند؟

قانعی‌راد: خاص جامعه ما نیست؛ اما واقعیت این است که «سطحی‌شدگی علم» در ایران از شدت و شتاب بیشتری برخوردار است. ما گاهی در میان دانشجویان با سطحی از «بی‌سوادی ادبی» نیز مواجهیم؛ درحالی که «زبان» در علم بسیار مهم است. متأسفانه به نظر می‌رسد که زبان عامیانه ‌و روزمره ‌ما استانداردهای خود را از دست داده است و به تبع در آموزش عالی نیز این بی‌سوادی ادبی نفوذ کرده است.

در روند «سطحی شدن علم» در دانشگاه‌ها، تنها سیاست‌های آموزشی و سیاستگذاران علمی مقصرند؟ یا اینکه در رسیدن به این وضعیت، استادان دانشگاه‌ هم سهیم هستند؟

قانعی‌راد: معتقدم استانداردهای کار استادان به طرز شدیدی رو به افت است که البته این باز به ضعف‌های نظام آموزش‌عالی باز می‌گردد. با توجه به نظام ارزیابی استادان دانشگاه و سیستم ارتقای آنان، استادان از افرادی فعال و اهل اندیشه عمدتاً به کسانی که فقط پایان‌نامه راهنمایی می‌کنند، تقلیل داده شده‌اند. متأسفانه برخی از استادان کمتر مطالعه می‌کنند و به راهنمایی پایان‌نامه‌ها بسنده می‌کنند. این استادان معمولاً با استفاده از امتیاز‌های مربوط به چاپ مقالات مربوط به این پایان‌نامه‌ها نیز ارتقا پیدا می‌کنند.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: