آدرس پست الکترونيک [email protected]









سه شنبه، 29 اردیبهشت ماه 1394 = 19-05 2015

ایران: بی اعتنايی؛ درد مزمن جامعه امروز

روزنامه خراسان - با اين که در اجتماع زندگي مي کنيم اما اجتماعي فکر نمي کنيم. ما به عنوان بخشي از جامعه مي توانيم بنا به تشخيص خود در برابر اتفاقات شخصي زندگي مان آن گونه که دوست داريم و تشخيص مي دهيم برخورد کنيم اما بسياري از رويدادهاي اطراف ما جنبه اجتماعي دارد. بنابراين نوع واکنش ما به اين رويدادها ديگر جنبه فردي ندارد،اما آنچه اين روزها در حال تبديل شدن به يک مشکل بزرگ است بي اعتنا شدن انسان ها و آحاد جامعه در قبال يکديگر و وقايع اطرافشان است. بي اعتنايي مردم به جوان چاقو خورده اي که چند سال قبل در ميدان کاج تهران غرق در خون و درمقابل چشم افراد دوربين به دست در حال جان دادن بود، نمونه آن است. آخرين بار همين چند روز قبل بود که در يکي از بزرگراه هاي تهران شاهد تصادف منجر به جرح يک موتورسيکلت سوار با يک خودروي سواري مدل بالا و گران قيمت بودم. موتور سوار که مردي ميانسال بود از برخورد با خودرو به شدت آسيب ديده و غرق در خون افتاده بود و سرنشينان خودرو به جاي اين که نگران حال مرد موتور سوار و کمک به او باشند بيشتر نگران خسارتي که به خودروي شان وارد شده، بودند.خودروهاي عبوري هم که خود نيز سرنشين يکي از آن ها بودم بي اعتنا از کنار مرد آسيب ديده و غرق در خون عبور مي کردند و به نيم نگاهي کوتاه به صحنه تصادف و عبور بسنده مي کردند.

نداشتن توان حل مشکلات و بي اعتنا شدن به آن ها
دکتر امير آبادي روان شناس مسائل اجتماعي در پاسخ به اين که چرا ما در برخي مواقع به خاطر حقي که از ما ضايع شده است ابراز نارضايتي نمي کنيم؟ مي گويد: هرکس در برخورد با مسائل از خود واکنشي نشان مي دهد؛ اما فاجعه اين است که شخص حس کند تاثيري بر حل مساله ندارد و ميزان تلاش او نمي تواند تاثيري در آن داشته باشد. در اين شرايط فرد دچار در ماندگي مي شود و از ميزان تلاش خود مي کاهد.وي مي افزايد: اين شرايط مي تواند افسردگي را ايجاد کند. به نظر مي رسد گاهي افراد درباره مسائلشان دچار عارضه «درماندگي آموخته شده» مي شوند، بدين معنا که احساس مي کنند، نمي توانند تغييري در شرايط شان ايجاد کنند، در اين شرايط راحت ترين راه حل، کناره گيري از شرايط است و بي اعتنايي به تغييرات محيطي و تلاش نکردن در جهت تغيير شرايط به طور کامل واضح خواهد بود.

دور شدن از سبک زندگي ايراني و اسلامي علت بي اعتنايي مردم به يکديگر
موسوي چلک رئيس انجمن مددکاران اجتماعي ايران در گفت وگو با خراسان درباره علل بروز بي اعتنايي اجتماعي در جامعه ايران و پيامدها و آسيب هاي اجتماعي ناشي از آن مي گويد: ما با عقب گرد به سبک زندگي اصيل ايراني و اسلامي خود در مي يابيم که در گذشته اگر فردي درجامعه دچار مشکلي مي شد تمامي اعضاي آن جامعه به کمک او مي آمدند؛ اما امروز باتغيير در سبک زندگي و تغيير شيوه نگرش به اطراف به اين نتيجه رسيده ايم که کلاهمان را سفت نگه داريم تا باد نبرد.به گفته وي امروز ما با کاهش مسئوليت اجتماعي در قبال ديگران حتي در بين اعضاي خانواده مواجه هستيم. وي در تشريح برخي از پيامدهاي منفي اين موضوع مي گويد:کاهش اعتماد به نفس در افراد و بروز احساس تنهايي بخشي از پيامدهاي کاهش مسئوليت هاي اجتماعي است.در چنين شرايطي فرد احساس تنهايي مي کند.افراد در اين جامعه به تدريج سرخورده مي شوند و در جامعه نشاط و شادابي اجتماعي رنگ مي بازد و از رضايت اجتماعي و سطح روابط اجتماعي نيز کاسته مي شود.افراد اطمينان کمتري به آينده خود دارند و دچار ترس و اضطرابي مي شوند که در ايفاي نقش هاي اجتماعي شان تاثير گذار است.

به گفته موسوي چلک بخشي از اين بي اعتنايي ها به نبود اطمينان از آينده بر مي گردد. ما سعي مي کنيم گليم خودمان را از آب بيرون بکشيم. به جاي کمک به ديگران براي خود ملک مي خريم تا آينده خود و فرزندانمان تامين باشد. در حالي که در زندگي اجتماعي ما ناچار به تعامل با يکديگر هستيم.در غير اين صورت استرس و احساس تنهايي به بخش جدا نشدني از زندگي مان تبديل خواهد شد.ما نمي توانيم بگوييم در جامعه زندگي مي کنيم اما لزومي ندارد با ديگران ارتباط داشته باشيم.

تصدي دولت بر کمک به نيازمندان و بي اعتنا شدن مردم به يکديگر
وي مي گويد: ما در بسياري از موارد نبايد مداخله مي کرديم اما مداخله کرديم و متاسفانه الگوي خوبي نيز نبوديم.حاکميت در ترويج مسئوليت اجتماعي مي تواند نقش موثري ايفا کند اما متاسفانه ما جاهايي را دستکاري کرديم که اشتباه بود.به عقيده من نبايد نظام حمايت اجتماعي ما که در طول تاريخ به صورت مردمي اداره مي شد شکل حاکميتي مي گرفت.وقتي نظام حمايت اجتماعي دولتي شد،نقش مردم کم رنگ تر شد.به همين دليل است که ايفاي نقش دولت در قبال مردم مي تواند عاملي براي ترويج بي اعتنايي مردم به يکديگر و وقايع و حوادث اطرافشان باشد. اما نکته ديگر اين است که وقتي دولت ها در ايفاي مسئوليت هاي اجتماعي شان آن گونه که بايد ايفاي نقش نمي کنند و مسئوليت قبول نمي کنند چگونه مي توان از مردم مسئوليت پذيري اجتماعي را انتظار داشت!

مهم ترين نکات پرونده
بهترين خط مشي براي رفع بي اعتنايي ها، شعار امسال رهبري است

نبايد نظام حمايت اجتماعي ما که به صورت مردمي اداره مي شد شکل حاکميتي مي گرفت

ايفاي نقش دولت در قبال مردم مي تواند عاملي براي ترويج بي اعتنايي مردم به اطرافشان باشد

مردم خود بايد درباره انجام کار صحيح تصميم بگيرند



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: