آدرس پست الکترونيک [email protected]









دوشنبه، 20 مهر ماه 1394 = 12-10 2015

بی اعتقادی مدیران به علم، مشکل اساسی کشور

تهران- ایرنا- عضوهیات علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: اصلی ترین مشکل کشور این است که اعتقاد و باوری به اداره کشور بر اساس علم وجود ندارد.

جواد اطاعت روز دوشنبه در مراسم افتتاح مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر مقوله کشورداری را مانند پزشکی دانست و گفت: همانطور که با آزمایش خون و سی تی اسکن می توان وضع بیمار را ارزیابی کرد شاخص هایی مانند نرخ بیکاری، شکاف طبقاتی، طلاق، اعتیاد و ... گویای وخامت حال یک جامعه هستند که متاسفانه باید گفت در شاخص های میانگین ما از 15 کشور همسایه دور و بر خود وضع بدتری داریم و در طلاق جزو 3 کشور اول دنیا هستیم.
وی افزود: هنوز قانون تقسیمات اداری کشورمان متعلق به دهه 30 شمسی است. طی این سالها استان ها، شهرها و دهستان ها زیاد شده ولی چون تمرکززدایی لازم صورت نگرفته کار به جایی رسیده که مملکت روز به روز حجیم تر، سنگین تر و متمرکز تر شده است . برای همین درآمد دولت دیگر به زحمت کفاف مخارج جاری را می دهد که اگر رقم کسر بودجه را هم از آن کم کنیم دیگر پولی برای عمران و توسعه باقی نمی ماند.
مدیر کل دفترمطالعات و تحقیقات سیاسی وزارت کشور طی سالهای 76 الی 78، قانون انتخابات کشور را متعلق به بیش از 100 سال قبل دانست و گفت: سیستم انتخاباتی ما تقریبا عقب افتاده ترین سیستم انتخاباتی در دنیا است که در مجلس دوم مشروطه توسط دوحزب اعتدالیون و عامیون به تصویب رسید. از این رو می بینیم در کشوری مثل هلند حزبی که بتواند حتی کمتر از یک صدم آرا را کسب کند می تواند یک تریبون در پارلمان داشته باشد ولی در کشور ما گاهی گروه مورد اقبال اکثریت از دستیابی به کرسی های پارلمان بازمی مانند.
نماینده مجلس ششم تصریح کرد: قانون انتخابات در ممالک توسعه یافته به سمت ایجاد وحدت، تشریک مساعی، همکاری و همگرایی بیشتر است ولی در ایران خلاف این را شاهدیم و به قول پرفسور یرواند آبراهامیان تحلیلگر برجسته تاریخ ، در ایران سیاست و حکومت برفراز تفرقه بنا شده است. این ناشی از همان دید ملوک الطوایفی است که حکومت های مرکزی برای در امان ماندن از خطر حمله طایفه ها آنها را به جان هم می انداختند. در حال حاضر هم احزاب که شکل تلطیف شده همین طوایف هستند به جای این که دور هم بنشینند و مسائل کشور را حل کنند این طور به جان هم افتاده اند.
عضو بنیاد باران بار ادامه داد: هنوز در کشور یک نظام جامع آماری وجود ندارد برای همین می بینیم یارانه یک کارگر فقیر قطع می شود و یک بازاری ثروتمند یارانه دریافت می کند. در کشور بحران آب داریم ولی 300 هزار حلقه یعنی نصف چاههای کشور بدون مجوز حفر شده و در حال بهره برداری غیرمجازاست. نتوانستیم پیش بینی کنیم که حفر چاههای عمیق در اطراف دریاچه ارومیه آبهای این دریاچه را به سمت خود کشانده و آنرا خشک می کند. در حوزه های عمرانی پروژه های صد میلیاردی برپا می کنیم اما صد میلیون تومان خرج پژوهش و مطالعه مقدماتی برای آن نمی کنیم.
مشاور وزیر کشور در دولت دوم اصلاحات افزود: هنوز مفهوم آمایش سرزمین برای ما روشن نشده است و نمی دانیم که فعالیتی که در یک منطقه جغرافیایی سودآور است ممکن است در جایی دیگر ضررده باشد. این نگاه که پیش از انقلاب هم حاکم بوده باعث شده برای شهر تهران علاوه بر کارویژه سیاسی، کارویژه صنعتی هم در نظر گرفته شود. در حالیکه همان ابتدا می شد فهمید که تهران به صرف پایتخت بودن دارای جاذبه جذب جمعیت است و کارویژه صنعتی سیل جمعیت جویای کار را از سایر نقاط به سوی آن کشانده و بحران ساز می شود.بعد از آن تهران کارویژه اداری و آموزشی هم پیدا کرد که خود حاشیه نشینی را تشدید کرد.
وی با بیان اینکه با این نگاه غلط شاهد بودیم که در دولتهای نهم و دهم اقدام به ساخت شهرک هایی در اطراف تهران شد که افراد کم درآمد در آن سکنی داده شدند افزود: این افراد وقتی به تهران می آیند و در یک شکاف طبقاتی عظیم، جوانهایی را که سوار اتومبیل های چند صد میلیونی شده اند می بینند چه ذهنیتی پیدا می کنند؟ آیا آنها در شرایطی که یک اتفاق سیاسی در پایتخت بیفتد مانند یک باروت عمل نخواهند کرد؟ دو سال پیش در انگلستان چنین اتفاقی افتاد و و نهادهای مدنی زحمت توانستند این طغیان حاشیه علیه متن را از کف خیابان ها جمع کنند اما در ایران که نهادهای مدنی قدرتمندی نداریم در صورت اتفاق مشابه چه کار می توان کرد؟
اطاعت نبود پیوند میان حاکمان و علما یا سیاست و دانشگاه را مولد این مسائل دانست و تصریح کرد: منظور این نیست که دانشگاهیان و علما حکومت کنند چرا که مدیریت کار سیاستمداران است اما سیاسیون باید از نظرات مجامع علمی استفاده و نظرات خود را به روز کنند. یادم هست قبل از حمله آمریکا به افغانستان به میزگردی در وزارت خارجه دعوت شده بودم. آنجا مسئولین می گفتند که چون شوروی در افغانستان ناکام ماند آمریکا از تجربه وی عبرت گرفته و دیگر به افغانستان حمله نمی کند. آنها در نظر نمی گرفتند که دیگر نظام دوقطبی پایان یافته و نظام سلسله مراتبی جای آنرا گرفته است. شوروی هم به خاطر کمک های فراوان آمریکا به مبارزان افغان مجبور به ترک این کشور شد حال آنکه آمریکا دیگر چنین مانعی را پیش روی خود نمی بیند و دیدیم که مدتی بعد آمریکا به افغانستان حمله کرد. این تنها نمونه ای از نگاه غیرعلمی به مسائل گوناگون کشور است که در بین سیاستمداران ما رواج دارد.



Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: