آدرس پست الکترونيک [email protected]









شنبه، 12 دی ماه 1394 = 02-01 2016

سال جهان نو شد؛ روزگار ما نيز نو خواهد شد!

دلگير نبايد بود اما، اگر خدای باستانی ما از دل سنگ بيرون می آمد تا زمستان را بشکند انسان امروز نيز از اين وضعيت سنگ شده بيرون خواهد آمد و بهاری خواهد شد. تاريخ اين اميد را به ما عيدی داده است!
****

شکوه ميرزادگی

شاباش، که پای غم ببستی
صد گونه در طرب گشادی

این روزها، وقتی از خیابان ها می گذرم یاد قصه های قدیمی می افتم: «هفت شبانه و هفت روز شهر را چراغان کردند. پیر و جوان با لباس های رنگارنگ در شهر رفت و آمد می کردند و صدای ساز و آواز نوازندگان و خوانندگان و پایکوبی رقصندگان به افلاک می رسید.»
شهر ما، دنور، نیز چراغانی است؛ شهرداری های مناطق مختلف، شهر را چراغانی کرده اند - فروشگاه ها در و دیوارشان را و مردمان جلوی خانه هایشان را. در همه ی شهرهای اروپا و آمریکا و بیشتر کشورهای جهان، فضا به همین گونه است. مردمان با هر مرام و عقیده ای، با هر بی مذهبی و مذهبی، منتظر آغاز سال نویی هستند که در روزگاران کهن روزهایی بود که ميترا، خدا - خورشيد آریایی از دل سنگ بيرون می آمد تا زمستان را بشکند و سپس سالروز تولد مهر، پیامبر ایرانی، بود و آنگاه تبديل به روز تولد مسیح شد... و از آن هنگام که مردمان کشورهای پیشرفته مذهب شان را از حکومت ها جدا کردند، و قوانين اساسی و حکومت هاشان تبديل شدند به خدمتگزار مردم و حافظ قوانینی که خود مردمان آن ها را ساخته و پرداخته بودند، اين روز رنگ و بوی شادمانی جشن سال نوی جهانی و همگانی را بخود گرفت. اکنون حتی آن ها که این عید را سال نوی «میلادی» می خوانند، می دانند که این عیدی است شانه خالی کرده از زیر بار مذهب و مذاهب و در واقع زاد روز سالی تازه است و بس و البته بهانه ای زیبا برای شادمانی ها و دوستی های بسيار...
و «پای غم ببستند» تا «صد گونه در طرب بگشایند»
به همین دلیل مردمان در شب های دور و بر سال نو، بیشتر در رستوران ها و خانه ها و میخانه ها دور هم جمع می شوند و ساعات شان را به دید و بازدید و خنده و رقص و شادمانی می گذرانند. حکومت ها در این کشورها، حتی اگر هزار مشکل کوچک و بزرگ داشته باشند، نه از برگزاری جشن تن می زنند و نه کاری به کار اندازه و حدود جشن و شادمانی مردم دارند. حتی سعی می کنند در این روزها شادمانی های بیشتری برای مردم تدارک ببینند.
اما این روزها، من هم مثل بسیارانی از هموطنان مان در اروپا و آمریکا، از یکسو همراه شادمانی این مردمان در جشن های سال نوی جهانی هستم و، از سوی ديگر، دلم برای جشن های خودمان و به ويژه جشن نوروز می سوزد؛ نوروزی که 37 سال است به عناوین مختلف جلوی برگزاری علنی، شاد و همگانی آن را گرفته اند. یک سال عیدمان با «فاطمیه» همزمان می شود و صدای نوحه و زاری از مساجد و تکیه ها به آسمان می رود، یک سال با «عاشورای حسینی» که دیگر واویلا می شود، و یک سال هم با وفات امام حسن یا امام رضا و ... بقول خودشان، ماشاالله که شیعیان تا بخواهید امام و امامزاده هایی دارند که به نام آن ها عیدهامان را به عزا می نشانند و خنده را به مردمان حرام می کنند. حتی اگر فقط وفات يازده امام شیعان را هم حساب کنیم بالاخر یکی از آن ها با ماه فروردین همزمان می شود و حساب عید و سیزده به در را يکجا می خواند. مراسم چهارشنبه سوری را هم که - چه وفات امامی باشد و چه تولدش - به بهانه ی آتش سوزی و کفر و آتش پرستی شده ممنوعه ی رسمی اعلام می کنند.
دیدن این دو وضعیت، یعنی تماشای شادمانی و آزادی برگزاری سال نوی مردمان اينجا با پشتیبانی و همراهی تک تک افراد حکومت و دولت و سازمان های دولتی، و دو ماه بعدش تماشای رنج و حسرت و اندوه همراه با چشم غره ها و اولتیماتوم دادن های حکومتی ها و بگیر و ببند بی سر و صدا در جريان برگزاری سال نوی ما، به راستی سخت است. اگر این وضعیت در زمان قاجاریه اتفاق می افتاد، چون مردمان وجه مقایسه ای نداشتند، تحمل اش راحت تر بودند اما اکنون که دور و بر بیشتر مردمان پر از پنجره هایی است که اینترنت و رسانه های مختلف به روی همگان گشوده اند دیگر نمی توان نسبت به این همه تبعیض بی تفاوت بود؛ تبعیضی که به هیچ وجه معقول و قابل گذشت نیست.
مگر ثریای ایرانی چه تفاوتی دارد با فرانچسکای انگلیسی؟ و جرج آمریکایی و جف استرالیایی و ... که او را از آزادی در شادمانی و رقص و آواز و داشتن ساده ترین و زیباترین و طبیعی ترین لحظه های انسانی محروم می کنند؟
چرا مردمان ما باید در قرن بیست و یکم، به فتوا و فرمان رهبرانی عبوس و سخت دل گریه را ثواب بدانند و شادمانی و خندیدن را گناه؟
در زمانه ی ما کدام انسان سالمی از تماشای مردمانی که در خانه ها و خیابان ها، آزاد و رها، و بی هیچ ترس و نگرانی، می نوشند و می رقصند و عشق می ورزند و شادمانی را با هم قسمت می کنند لذت نمی برد؟
دلگير نبايد بود اما، اگر خدای باستانی ما از دل سنگ بيرون می آمد تا زمستان را بشکند انسان امروز نيز از اين وضعيت سنگ شده بيرون خواهد آمد و بهاری خواهد شد. تاريخ اين اميد را به ما عيدی داده است!
سال نوی 2016 خجسته باد
با آرزوی صلح و شادمانی و آرامش برای همه ی مردمان جهان



amir January 1, 2016 11:59 AM

طلیعه سال ۲۰۱۶ فرخنده باد تبریک به هموطنان ارجمند خصوصا
هموطنان مسیحی

گزارش یا اعتراض به این نظر


سام January 1, 2016 07:00 PM

با درود: فرا رسیدن سال میلادی 2016 را به و یژه به همیهنان مسیحی و تمامی مسیحیان جهان شادباش میگوئیم امید است که با سرنگونی رژیم اهریمنی جمهوری اسلامی، سرکرده تروریسم بین المل توسط همین مردم بظاهر خموش، غیر قابل پیش بینی و پس از آن با استقرار کامل حاکمیت ملی پس از 37 سال در این مرزو بوم بار دیگر با طلوع آزادی برگ تازه ای از پیروزی بزرگ راستین مردم ایران رقم خواهد خورد نور بر تاریکی پیروز است پاینده ایران

گزارش یا اعتراض به این نظر


نادر January 1, 2016 09:57 PM

حكومت مذهبي همان برده داري است و براي نجات و گذار از ان همان روشهاي مبارزاتي گاني وماندلا وًمارتين لوتر كينگ را بايد بكار برد نه بك كلمه پس و نه يك كلمه پيش حكومت مذهبي پس رو است و هيچوقت نمي تواند و نمي خواهد پيشروًباشد چون با أصل أزادي وًتمدن انساني نا سازگار است ساده و روشن

گزارش یا اعتراض به این نظر


Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: