آدرس پست الکترونيک [email protected]









یکشنبه، 3 اردیبهشت ماه 1396 = 23-04 2017

تجاوز وحشیانه سه آدم ربا به عروس جوان

تجاوز وحشیانه سه آدم ربا به عروس جوان در کرج

با وحشت پیاده شدم تا فرار کنم اما کفش‌هایم در گل فرو رفت و ۳ آدم ربا وحشیانه مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند و بعد هم فرار کردند… شوهر: آن شب وقتی همسرم را دیدم او را نشناختم. صورتش زخمی و خون‌آلود و لباس‌هایش گل‌آلود بود و انگشتان دستش هم شکسته بود.

نوعروسی که برای رسیدن به ایستگاه مترو سوار خودرو مسافربرنماها شده بود، شبانه به بیابان‌های اطراف کرج کشانده شده و هدف جنایت سیاه شیطان صفت‌ها قرار گرفت.
کارآگاهان پلیس با توجه به سرنخ‌هایی که زن جوان در اختیارشان قرار داده بود در عملیاتی ضربتی هر سه تبهکار را شناسایی و دستگیر کردند.
چند شب قبل نگهبان یک کارخانه اطراف شهر فردیس کرج صدای فریادهای زن جوانی را شنید که بشدت مجروح شده و با سختی خود را به اتاقک نگهبانی رسانده بود و کمک می‌خواست.
پس از اعلام موضوع به پلیس ۱۱۰، بلافاصله تیمی از مأموران گشت کلانتری ۱۲ چمران راهی محل مورد نظر شدند. نوعروس ۲۵ ساله که بشدت هدف ضرب و جرح و آزار و اذیت وحشیانه قرار گرفته و کیف و تلفن همراهش نیز به‌سرقت رفته بود، در شکایتش گفت: «من و همکارم حدود ۲ ساعت پیش از محل کارم در کرج خارج شده و منتظر تاکسی بودیم که به مترو بودیم.
چون هوا رو به تاریکی می‌رفت و عجله داشتیم، به محض اینکه یک خودروی پژوی سفید توقف کرد سوار شدیم. همکارم کمی جلوتر پیاده شد و در حالی که در کیفم به‌دنبال گوشی تلفن همراهم بودم، ناگهان مردی که روی صندلی عقب نشسته بود، به من حمله کرد که با هم درگیر شدیم.
من هم طوری با پایم به شیشه کوبیدم که شکست. اما راننده با زور و تهدید سرم را زیر صندلی کشید که دستش را گاز گرفتم تا رهایم کند. اما قدرت بدنی زیادی داشت و کلاه پالتویم را سرم کشید و مرا پشت صندلی عقب مخفی کرد. بعد هم او و راننده با شخصی تلفنی صحبت کردند که قرار شد کمی جلوتر به آنها ملحق شود و فهمیدم که نقشه شومی در سر دارند. ۱۰ دقیقه بعد، دوستشان که «حسن» صدایش می‌زدند، از راه رسید و آنها در حرف‌هایشان گفتند قبل از تحویل دادن خودرو به صاحبش، باید شیشه شکسته را تعویض کنند که همان موقع فهمیدم خودرو را امانت گرفته‌اند.
با این‌حال سه آدم ربا وارد جاده فرعی و خاکی شدند که ناگهان خودرو در گل و لای گیر کرد. وقتی پیاده شدند، مخفیانه گوشی‌همراهم را از کیفم برداشتم و طوری که وانمود کردم به راننده التماس می‌کنم، با همسرم تماس گرفتم و گفتم: تو را به خدا مرا رها کنید و آزارم ندهید. اما راننده متوجه شد و گوشی را از دستم گرفت. همان موقع با وحشت پیاده شدم تا فرار کنم اما کفش‌هایم در گل فرو رفت و ۳ آدم ربا وحشیانه مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند و بعد هم فرار کردند. با این حال سعی کردم شماره پلاک خودروشان را به خاطر بسپارم اما متوجه شدم پلاک را با گل پوشانده‌اند تا شناسایی نشوند.
در حالی که مأموران در حال ثبت گزارش شاکی بودند، همسرش نیز سر رسید و برای پیگیری شکایت به اداره آگاهی کرج رفتند.
با توجه به حساسیت موضوع، با دستور سرهنگ جواد صفایی- رئیس پلیس آگاهی البرز- تیمی از کارآگاهان جنایی، اطلاعاتی و عملیاتی پیگیری موضوع را در دستور کار ویژه قرار دادند. آنها در نخستین گام با کمک زن جوان به چهره‌نگاری رایانه‌ای تبهکاران پرداختند. همچنین مسیر حرکت خودروی پژوی سفید بار دیگر با حضور مأموران بررسی شد و آنان دریافتند در این مسیر دو دوربین مداربسته قرار دارد که لحظه سوار شدن شاکی و همکارش به‌ خودرو را نشان می‌دهد. همچنین مشخص شد دقایقی قبل از سوار شدن دو زن جوان، تبهکاران شیطان صفت برای سوختگیری به پمپ‌بنزین، رفته‌اند. بنابراین پس‌از شناسایی پلاک خودرو و فاش شدن هویت صاحب‌اش محل زندگی مالک شناسایی شد. بعد هم تبهکاران که هرگز تصور نمی‌کردند در دام پلیس گرفتار شوند، در جنوب تهران دستگیر شدند.
راننده ۵۱ ساله که دارای ۳ فقره سابقه کیفری مواد مخدر بود، در اعترافاتش گفت: من راننده بودم و دوستم زن جوان را با چاقو تهدید کرد. بعد هم حوالی روستا او را مورد آزار قرار دادند.
اما در ادامه تحقیقات، دو تبهکار – ۲۸ ساله- و -۲۶ ساله- که دارای سابقه کیفری هم هستند، منکر اظهارات شاکی شدند. با این حال راننده خودرو بار دیگر در مواجهه حضوری با ۲ همدستش، اظهارات خود را تکرار کرد.
به‌دنبال اعتراف‌های متناقض متهمان، پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار هیأت قضایی شعبه یکم دادگاه کیفری(۱) کرج به ریاست قاضی «هدایت رنجبر» قرار گرفت. در جلسه رسیدگی به پرونده، شوهر زن جوان با ناراحتی گفت: «آن شب وقتی همسرم را دیدم او را نشناختم. صورتش زخمی و خون‌آلود و لباس‌هایش گل‌آلود بود و انگشتان دستش هم شکسته بود. من و همسرم چند ماه قبل ازدواج کرده ایم- او همیشه بموقع به خانه برمی‌گشت و آن روز به‌خاطر تأخیر، نگرانش شدم اما تلفن همراهش در دسترس نبود.تا اینکه وحشت‌زده تماس گرفت و صدای التماسش را شنیدم.
سرگردان درخیابان‌ها در جست‌وجویش بودم و نمی‌دانستم باید کجا او را پیدا کنم. به پلیس خبر دادم و خانواده‌مان را در جریان گذاشتم.
با تأیید جراحت‌های زن جوان از سوی پزشکی قانونی، قاضی رنجبر هر سه متهم را با قرار بازداشت موقت روانه زندان کرد تا پس‌از تعیین وکیل مدافع برای متهمان، جلسه رسیدگی رسمی به این پرونده برگزار شود.



Tara April 23, 2017 01:53 PM

آنهایی که مخالف اعدام هستند فقط خودشان را جای این دختر و یا شوهرش بگذارند
امیدوارم همه ارازل و اوباش را اعدام کنند

گزارش یا اعتراض به این نظر


دل خون April 23, 2017 09:18 PM

در مملکتی که تبهکاران آزادانه در خیابانها جولان میدهند و فرهیختگان در زندانها اسیرند ، طبق معمول قوه قضایی فاسد ایران این تبهکاران خیلی زود آزاد میشوند تا مجددا زنان بدبخت دیگری را هدف نیات پلید خود قرار دهند خیابانهای شهر پر از این جنایتکاران با سابقه است و بسیاری از آنان در استخدام سازمانهای ستمگر دولت

گزارش یا اعتراض به این نظر


Translate by Google: English | Français | Deutsch | Español
به اشتراک بگذارید: