- فیلم؛ اگر خامنهای زنده بماند سرنوشت بشار اسد در انتظار او است
- روزی که اعدام محسن مرز میان سرکوب بازدارنده و سرکوب زاینده را جابهجا کرد - روز دانشجو؛ هشدار درباره پدیدهای به اسم "دانشجویان سهمیهای"+فیلم - چرا انتظار پایان فیلترینگ در نظام سانسور و سرکوب واقعی نیست؟ - ایران؛ رسانه آمریکایی: نسل شیک پاسارگادی فضای عمومی را از نو میسازد - سخنان اخیر روحانی تصویری از یک رژیم گرفتار در بحرانی ناعلاج است - اعتراف وزیر اطلاعات خامنهای؛ چرا رژیم ولایت فقیه از مردم میترسد؟ - اجرای این طرح بجای زمین زدن پزشکیان به فروپاشی نظام منجر خواهد شد - مذاکره با ترامپ؛ خامنهای دست به دامن بنسلمان شد اما بازهم ناکام ماند - آیا ترامپ با واگذاری اوکراین به روسیه، ایران را بدست خواهد آورد!؟
- منبع انگلیسی: برنامه آمریکا برای زدن ضربه تعیین کننده به رژیمهای یاغی
- برنامهریزی نتانیاهو با آمریکا برای حمله به خامنهای پس از تظاهرات امروز مشهد - فیلم؛ حمله قریب الوقوع اسرائیل به حزب الله پیش درآمد حمله دوم به خامنهای - فیلم؛ فریاد "جاوید شاه" مردم مشهد در زادگاه خامنهای/متن محرمانه چیست؟ - بیانیه؛ اعلام موجودیت منشور "کوئیر برای برابری" - حمله هماهنگ امامان جمعه خامنهای امروز به زنان بیحجاب برای چیست؟ - جام جهانی؛ پاسداران خامنهای با کمک ارازل و اوباش فوتبال را هدایت میکنند - کارشناسان تائید کردند؛ چین و روسیه به کمک رژیم ونزوئلا هم نخواهند رفت
- قضاتی که در جمهوری اسلامی کارنامهای هولناک در سرکوب بهائیان دارند
- رسانهای شدن ماجرا جان این زن بیپناه بلوچ بیشناسنامه را نجات داد - مسدود شدن اینستاگرام بانوی هنرمند پس از زدن تودهنی به خامنهای+فیلم - قتل حکومتی وکیل؛ فیلم شعرخوانی: خسروی ما شده قربانی ضحاک زمان - سرکوب در ایران؛ نماینده پارلمان اروپا: خامنهای میترسد، پایه نظام میلرزد
- برنامهریزی نتانیاهو با آمریکا برای حمله به خامنهای پس از تظاهرات امروز مشهد
- منبع انگلیسی: برنامه آمریکا برای زدن ضربه تعیین کننده به رژیمهای یاغی - کارشناسان تائید کردند؛ چین و روسیه به کمک رژیم ونزوئلا هم نخواهند رفت - جواب رد لبنان به خامنهای؛ مسیر رسیدن به تهران دوباره گشوده خواهد شد؟ - ونزوئلا؛ فیلم: گوش کنید به صدای بانوی شجاعی که تلاش دارد کشورش را آزاد کند
- بیانیه؛ اعلام موجودیت منشور "کوئیر برای برابری"
- هنر آینهکاری در معماری ایرانی در فهرست جهانی یونسکو ثبت شد؛ ببینید - در بازار ایران، قیمت دستگاه تصفیه هوا با شاخص آلودگی تعیین میشود - فرود یک هواپیما بر روی یک خودرو در اتوبانی در فلوریدای آمریکا+ببینید - گزارش ۲۰۲۵ سرفشارک؛ فقط امنیت دیجیتال دو کشور از ایران ضعیفتر است
- اینهم شب یلدای قسطی در حاکمیت سیاه ملایان؛ پایان شب سیه سیپد است
- فیلم؛ خواننده اپرا که مجذوب موسیقی محلی ایران بود: ویدئو را ببینید - نسخه بدون سانسور فیلمی که کارگردانان آن به اشاعه فساد متهم شدند - سرود "ای ایران ای مرز پر گهر" ۸۰ ساله شد؛ ویدئو با صدای بنان - نوبل ادبیات؛ نثر شاعرانهاش که شکنندگی زندگی انسان را آشکار میکند
- برادر بانوی ورزشکاری که حجاب را برداشت: بالهای خواهرم را چیدند!
- کاریکاتور اسرائیلی؛ حزبالله در بخش مراقبتهای ویژه بستری شده است - کاریکاتور؛ هر موقع این عصا را دست آقا دیدید یعنی بدجوری ترسیده - کاریکاتور فعال ضد اسرائیلی: گنبد آهنین عربی برای حمایت از اسرائیل - کاریکاتور انتخاباتی؛ در جمهوری اسلامی جایی برای انتخاب نیست ایرانپرسنیوز به هیچ گروه سیاسی وابسته نیست و از هیچ کجا حمایت مالی دریافت نمیکند.
آدينه، 24 شهریور ماه 1396 = 15-09 2017دادگاه: آقای خامنه ای شما آدم کشته اید! + صدانامه سی و هفتم محمد نوری زاد به رهبر سلام به رهبر گرامی جمهوری اسلامی ایران یک: من در این که یک روز شما را کشان کشان به محاکمه می برند، ذره ای تردید ندارم. آن روزِ مبارک و البته دهشتناک، حتماً در چند قدمی است. وگرنه، اگر قرار بود آدمها، با همان گامی که پای بر سر مردم می نهند، پای بر بهشت آرزوهای خود نهند، هست و نیستِ این هستی چه پوک می نمود. بله شما را که از هول موشکافیِ قاضیان فهیم و منصف و درست اندیش، نای راه رفتن نیست، کشان کشان می آورند و در جایگاه پاسخگویی می نشانند و به شما می گویند: آقای سیدعلی خامنه ای، گرچه پرونده ی شما بسیار بسیار سنگین و خونین است، ما را اما هیچ ملالی از واشکافیِ این پرونده ی قطور نیست. رییس دادگاه در گام نخست و با اشاره به شما، به منشی اش می گوید: خلاصه ای از پرونده ی ایشان را نشان خودشان بدهید. و شما بچشم خود شمارگانی از فاجعه هایی را می بینید که با امضای شما و با اراده ی شما بر آمده و آرامش و زندگی و آبرویِ بسیاری از مردمان را روفته و نابود کرده است. دو: عرق سردی بر پیشانیِ شما می نشیند. شما اما نباید قافیه را ببازید. با خیال این که جنسِ قاضیان محکمه، از جنس اطرافیان خمیرگون و مجیزگوی هماره ی شماست، طلبکارانه فریاد بر می آورید: من شیعه را در جهان گسترانیدم و بلند آوازه کردم. سکوتی اما در می گیرد. رییس محکمه و منشیان و شاکیان و حاضران، به ارتعاش سرانگشتان شما و لب های لرزان شما می نگرند. حجم سنگینِ سکوتی که بر فضای محکمه می نشیند، شما را معلوم می کند که سخنِ مفتِ شیعه گستریِ خویش به دیوار کوفته اید. شاکیانِ شما میلیونها پیر و جوانی ست که مستقیم و غیر مستقیم از شما آسیب دیده اند و دار و ندارشان به اراده ی شما و اطرافیان و مأموران و گماشتگان شما محو و ناپیدا شده. هر یک، با گام هایی آرام و مطمئن به جایگاه دادخواهی می روند و شکایت خود را ریز به ریز وا می شکافند. و شما با هر کلام شاکیان در خود فرو می میرید و باز از نو سر بر می آورید و از خود می پرسید: این دادگاه را مگر خستگی نیست؟ و مگر پایانی نیست؟ این چه دادگاهی است که بی هیچ شتابی به همه ی اطوار من سر فرو می برد و سهم مرا در خسارت ها بیرون می کشد؟ سه: سخن شاکیان که به پایان می رسد، نوبت به شما می دهند. تا مگر سخنی بگویید و از خود دفاعی بکنید. شما را اما مگر دفاعی نیز هست؟ دادگاهِ دقیق و موشکاف، دستِ شما را رو کرده است و شما را راه گریزی باقی نگذارده. با این همه اما بر می خیزید و با صدایی که نرم نرم طعمی از طلبکاری به جانِ جوهرِ خود می افشاند، رو به رییس دادگاه و حاضران و شاکیان می گویید: آقای رییس، مردان و زنان، دختران و پسران و کودکانی که از من بدین دادگاه شکایت آورده اید، من طلبه ای بودم بی نشان. که خود را به رنگ محمد و علی می آراستم و با همین رنگ، به کانونی از عواطف و بی خردیِ مردم نفوذ می کردم و نان خود و زن و بچه ام را از همین کانون عاطفه بر می داشتم. چهار: ناگهان دیدم درها و تخته ها بهم خوردند و انقلابی شد و من شدم رییس جمهور و بعدش شدم رهبر. منی که در اداره و تأمینِ مایحتاج خانواده ی خویش درمانده بودم، ناگهان اداره و تأمین خانواده های یک مملکتِ بزرگ با من شد. بی هیچ تجربه ای و بی هیچ درکی از هزار توی علمِ اداره. انتخاب و برکشیدن من به رهبری، نخستین جفای دوستانی بود که با مطرح شدنِ من، رونقِ بساط خود می کاویدند. من آخوند بودم و با برآمدنِ من، چنان نانی به سفره ی آخوندهای همجوار انداخته می شد که تاریخ بخود ندیده بود. رشته های این برخورداری بجایی کشانده شد که: من چرب و شیرینِ سفره ی آنان را می آراستم، و آنان در تعریف و تمجید من از هم سبقت می گرفتند. کار بجایی کشانده شد که من دیدم از فرطِ بزرگنماییِ دوستان، پاهایم کم کم از زمین کنده می شود و من قدیسی می شوم از جنس آسمان. که شدم نیز. بله، من آسمانی شدم. بهتر بگویم: مرا آسمانی کردند. جوری که جماعتی، غذای نیمخوردِ مرا از هم می ربودند و جای پایِ عبورِ مرا می لیسیدند. پنج: آقای رییس، خانمها و آقایان، پنج طایفه بر من جفا کردند و کار من بدین قهقرا کشاندند. نخستینش: اصلاح طلبان. که با هر انتقادی که در خفا از من می کردند، هزار پیکِ چاکری به سراغ من می فرستادند که: ما هوادار توییم و از تو دست نمی کشیم. تو باش و هوای ما را نیز داشته باش. بعدش؟ اصولگرایان. که خمیرِ دست من بودند و هیچ اراده ای جز خاکساری نداشتند. بلندای شخصیت اینان، فرش گونگی بود. که زیر پای من پهن می شدند تا من لقمه ای در کاسه هایشان بیندازم. که نیک نیز انداختم. پروارشان کردم خدا وکیلی. بعدش؟ سرداران و بسیجیان و قاضیان. که برای گسترش خواسته های من فضا می پرداختند و ترس مرا بجان مردم می انداختند. خودشان البته از سفره ی همین ترس، کاسبی ها بکار بستند و بار خود بستند. بعدش؟ مردمی که از من آسمان می خواستند. این مردم بچشم خود می دیدند که چیزی در من بجز رقیب روبی و آرمان های پرخسارتِ شیعه گستری نیست اما خودشان با دست و سرمایه ی خودشان در میانه های آسمان تختی از چاکری برای من ساخته بودند و به من می گفتند: شما همینجا بنشین و کاری نداشته باش جز کیف کردن و دستور دادن. پنجمین؟ خودم. که با بضاعتی که نداشتم، اندازه ی خود از کف دادم و به باوری در افتادم که: بله، لابد من کسی بوده و هستم که دیگران از من آسمان می خواهند و جملگی سینه چاک من اند. شش: آقای رییس، اعضای محترم هیأت منصفه، من خود می دانم که رشته های کار از دست رفته و کار من به دشواری می انجامد، اما شما را به هر چه که باور دارید، نیک قضاوت کنید: اگر نبودند این چهار پیکری که پیکر پنجم را بر فرق مردم ایران و منطقه کوفتند، آیا مرا کار بدینجای باریک می کشید؟ من از اصولگرایان و سرداران و بسیجیان و قاضیان و جماعتِ شیدای خود، انتظاری جز ریزه خواری و فرمانبرداری نداشتم، اما این اصلاح طلبان که پرچم اصلاح و نقد و پاکسازی و درستکاری و نیک نگری علم کرده بودند، چرا از ترسِ من دم فرو بستند و چاکری پیشه کردند؟ هفت: بله رهبر گرامی، این دادگاهی است که من – محمد نوری زاد – باور دارم حتماً در بزنگاه این دنیا و آن دنیا پیشِ روی شما و طرفداران بپا می شود. من هرچه در این نامه آورده ام، برگرفته از قرآنی است که شما سخت بدان معتقدید. نامه ی اعمال شما را بدست تان می دهند تا خود قضاوت کنید. این که چه ها که نکرده اید با این مردم. تیتر درشتِ نامه ی اعمال شما این است: آقای خامنه ای، یادتان باشد که شما برای ماندن درجایگاه رهبری و بقای نظام تان، آدم کشته اید. آدم کشته اید. آدم کشته اید. آدم کشته اید. آدم کشته اید. هشت: می گویم: بله، چاکران شما کاری جز چاکری ندارند. آنان چاکری می کنند تا شما لقمه ای در کاسه هایشان بیندازید. که نیک نیز انداخته اید تا کنون. اما درست می گویید که ای بسا انتظارتان از اصلاح طلبان این باشد که اینان چرا چاکری پیشه کرده اند؟ اینان چرا در برابر افزون طلبی های شما سینه سپر نکرده اند و تا پای جان با شما و کارهای خلاف شما در نیفتاده اند و ترجیح بر این بسته اند که: بترسند، اما در کنار سفره ی شما باشند. نه: من در دادگاه این دنیایی و آن دنیایی، شما را می بینم که می برندتان و همزمان شما فریاد می کشید: آهای اصلاح طلبان، نفرین بر شما که با من چاکری کردید. نفرین بر شما که با من در نیفتادید. نفرین بر شما که با هر درشتیِ من، با من به نرمی سخن گفتید و جز ابراز چاکری کاری نکردید. و فریاد می زنید: ای مردم، ای شاکیان، من اگر مقصرم، از چاکرانم انتظاری نیست، اینان که نقاب اصلاح طلبی به صورت نشانده اند چرا چاکری کردند و دست مرا در فزونخواهی ها و خطا کاری ها واگشودند؟ محمد نوری زاد www.youtube.com/watch?v=v4td5yR8jJA با استفاده از لینک زیر می توانید ویدیوی مزبور را دانلود کرده و به اشتراک بگذارید. برای دانلود این ویدیو از سایت ایران پرس نیوز خارج میشوید. DOWNLOAD از متن ۴۰ سال جنگ وجدال وفرصت سوزی و منیت ها راه بکجا برد؟ آیا هنوز هم میخواهید پیگیر همان جاده پردست اندازی باشید که پیموده اید باید از همه گذشته عبور کرد و روی همه گذشته خط بطلان کشید باید از اسلام ومسلمانی واصلاح طلب واصولگرا و اعتدالی وامید وسبقز وبنفش گذشته و طرحی نو درانداخت لیاقت آنرا داریم؟؟؟؟؟؟ در طول چند دهه گذشته، نیروهای باورمند به اصلاح نظام از درون، فرصت های زیادی را به هدر داده اند دست اندرکاران این نظام ثروت ملی ایران را خرج گسترش شیعیگری و بنیادگرایی اسلامی در منطقه کرده اند، سفره مردمخالی تر شده و فقر عمومی تر زندانها مملو از معترضین شده است و جامعه مدنی هر روز با شمشیر دستگاه قضایی اسلامی در هر گوشه ایران گردن زده می شود و هستی اجتماعی ایران در معرض نابودی قرار گرفته است گرچه نوشتار مبارزجان برکف "محمد نوری زاد" در ام القرای اسلام وبیخ گوش علی خامنه ای وپاسداران وسربازان گمنام امام زمان را میتوان یک دادخواست ملی ارزیابی نمود، اما شاه بیت این نوشتار دربند ۶ آن برجسته است ودربند هشت تکایف شامورتی بازی اصلاح طلبان راروشن نموده که عجب جماعت ذلیل وعلیلی هستند که برای بازبودن سفره رنگین شان حاضرند در همه جنایات وخیانتهای رژیم جهل وجنون اسلامی کماکان به دریوزگی ادامه دهند به اشتراک بگذارید:
|